به دلیل کووید-19، بسیاری از افراد و تیمها به کار از راه دور منتقل شدهاند و هیچ تعامل حضوری با همکاران ندارند. بسیاری نیز برای چالش های ذاتی کار مجازی آماده نبودند و نیاز به حمایت بیشتری دارند. یکی از راههای کمک به اعضای تیم در جهتیابی این واقعیت جدید، معرفی و استفاده از بازیهای Agile برای گرد هم آوردن اعضای تیم از راه دور است. این بازیها در حضور افراد به همان اندازه خوب کار میکنند، بنابراین زمانی که تیمهای شما میتوانند دوباره با هم باشند از آنها استفاده کنید.
این ابزارهای چابک راهی عالی برای اسکرام مسترها برای هدایت تیم ها به فرآیندهای چابک هستند و برای تیم سازی اساسی هستند. بسیاری از صاحبان محصول و اسکرام مسترها توانستهاند انسجام تیم را افزایش دهند، همکاری را تشویق کنند، روابط اعضای تیم را بهبود بخشند و در میان اعضای تیم چابک اعتماد ایجاد کنند. اسکرام مستر همچنین بازیها را راهی عالی برای کمک به تیمها برای یادگیری بیشتر در مورد ارزشها و اصول چابک خواهد یافت.
برخی از بازی های زیر را امتحان کنید تا تیم های خود را برای بازنشانی کاری از راه دور یا حضوری دور هم جمع کنید.
هدف: گوش دادن / آینه نمایی
این یک تمرین عالی برای گوش دادن، انعکاس و کمک به اعضای تیم در یادگیری علایق یکدیگر و ایجاد روابط است. برای بازی، افراد را به صورت جفت قرار دهید و ساعت را برای پنج دقیقه تنظیم کنید. به آنها آموزش دهید که در آن زمان تمام داستان زندگی خود را برای شریک زندگی خود تعریف کنند. پس از اتمام پنج دقیقه، شنونده باید داستان زندگی شریک زندگی خود را از حافظه به گروه مجازی منتقل کند.
هدف: انسجام تیمی/اعتماد
یکی دیگر از بازی های سرگرم کننده تیم سازی مجازی Birth Map است. نقشه جهان را چاپ کنید یا آن را در یک سند مشترک یا تخته سفید آنلاین آپلود کنید. از همه اعضای تیم خود بخواهید یک برچسب یا یک سنجاق روی نقشه بگذارند تا محل تولدشان را نشان دهند. سپس همه را تشویق کنید تا داستان کوتاهی درباره آنچه در محل تولدشان بیشتر دوست دارند به اشتراک بگذارند. این فعالیت تنوع صداهای ارائه شده در تیم شما را نشان میدهد و به افراد اجازه میدهد تا ارزشهای فرهنگی خود را به اشتراک بگذارند و حقایق سرگرمکنندهای را در مورد اینکه اهل کجا هستند به اشتراک بگذارند.
یک جایگزین عالی زمانی که بسیاری از مردم از منطقه جغرافیایی هستند این است که یک سنجاق روی منطقه غذای مورد علاقه خود قرار دهند و در یک بحث بعدی گره بزنند.
هدف: اتصال
این بازی Agile برای شروع یک جلسه طوفان فکری خوب است تا تیم احساس ارتباط کند. در اصل یک فعالیت حضوری است، به راحتی می توان آن را اصلاح کرد تا برای مخاطبان مجازی شما کار کند.
تیم خود را به گروههای کوچک تقسیم کنید و از آنها بخواهید ده دقیقه وقت بگذارند تا فهرستی از ده چیز مشترک خود را تهیه کنند. اگر ترجیح میدهید موضوع بیشتر کسبوکار باشد، فهرست را به موضوعات کاری یا مرتبط با صنعت محدود کنید. این می تواند به سادگی "همه ما کفش می پوشیم" باشد تا چیزی خاص تر مانند "همه ما در سال 2014 استخدام شدیم."
هر بار که فردی چیزی مشترک دارد، یک نخ می کشد (یا به صورت فیزیکی یک نخ را پرتاب می کند) بین یکدیگر. در پایان تمرین، رشته های در هم تنیده زیادی وجود خواهد داشت و تیم متوجه خواهد شد که اشتراکات زیادی دارند - هدف تمرین.
آنها ممکن است از انجام این کار، ایجاد پیوند و خلاقیت لذت ببرند، اما هدف اساسی ترین جنبه است زیرا در رفتارهای آینده سرازیر می شود.
هدف: بهبود گذشته نگر
این بازی برای تیم سازی چابک گذشتهنگر نمودار مانند به تیمها اجازه میدهد تا توجه خود را با لیزر بر روی موضوعات خاص متمرکز کنند، ایدهها را تحریک کنند و به بحث و گفتگو دامن بزنند. برای مثال، تیمها میتوانند نحوه برگزاری جلسات یا نحوه تقویت روابط با ذینفعان خارجی را ارزیابی کنند.
یک نمودار با یک محور افقی که گردش کار یا مواردی را که میخواهید رتبهبندی کنید و یک محور عمودی با سه برچسب از پیش تعریفشده را نشان میدهد ایجاد کنید: نگران، شگفتانگیز، یا عجب.
اعضای تیم باید هر آیتم را در محور افقی رتبه بندی کنند.
در پایان، شما یک نمایش بصری از آنچه تیم شما در مورد هر جلسه یا آیتم در محور X فکر می کند، خواهید داشت. این بازی به تحریک ایده ها برای گذشته نگر کمک می کند و به طور بالقوه منجر به فرصت های بهبود می شود.
برای ایدههای عالیتر، راهنمای راهاندازی SAFe Scrum Master را دانلود کنید.
هدف: بهبود گذشته نگر
اگرچه یک بازی نیست، اما این یک تکنیک گذشته نگر است که ما واقعاً دوست داریم. تخته سفید خود را به چهار قسمت تقسیم کنید: نگه داشتن، اضافه کردن، بیشتر، کمتر. شما و تیمتان به سرعت قبلی خود فکر می کنید و ایده ها و مشاهداتی را ایجاد می کنید تا در هیئت مدیره قرار گیرند:
· نگه دارید: کاری که تیم به خوبی انجام می دهد و باید به آن ادامه دهد.
· اضافه کنید: چیز جدیدی که تیم باید در اسپرینت بعدی بگنجاند.
· بیشتر: چیزی که برای تیم ارزش میآورد، و شما باید کارهای بیشتری انجام دهید.
· کمتر: چیزی که به خوبی پیش نمی رود، و شما باید کمتر آن را انجام دهید.
هدف: آموزش مزایای خودسازماندهی
مارک ریلی تمرینی را به طور خاص برای کمک به تیم هایی که همه اعضای تیم از راه دور کار می کنند توسعه داد. "این یک تمرین سریع برای حداکثر شش شرکتکننده است تا تفاوتهای بین تیمهایی را که به شدت مدیریت میشوند و تیمهایی که خود سازماندهی میکنند، نشان دهد." ما y را توصیه می کنیم از وبلاگ در tastycupcakes.com دیدن کنید و این بازی را با تیم خود امتحان کنید.
بازیهای بیشتری وجود دارند که میتوانند به خوبی به تیم شما خدمت کنند. در اینجا چند مورد دلخواه دیگر وجود دارد که به Kanban، Lean و موارد دیگر شیرجه می زنند.
بازی پنی یک بازی عالی برای بازی با مدیران محصول است که تیمها را وادار میکنند تا داستانهایی را به اسپرینتهای خود اضافه کنند. این معلمان شما باید آهسته پیش بروید تا سریع بروید.
· چالش Spaghetti Marshmellow برای مبتدیان در تفکر طراحی است تا نمونه سازی را در آزمایش تمرین کنند.
· با انجام چند بازی موجود در شبیه سازی ناب، درباره Lean بیاموزید.
· این بازی DevOps یک بازی تعاملی است که به یک بازیکن اجازه می دهد تا به عنوان CIO با تیم های DevOps بازی کند.
· سوالات چابک تری دارید؟ بخش پرسشهای متداول Agile ما را بررسی کنید.
اصطلاحات تخصصی صنعت کمک میکند تا نامها را در چهرههای متعدد مفاهیم و استراتژیهای نوآوری قرار دهیم. متأسفانه، به بسیاری از انتزاعات مرتبط با مدیریت نوآوری نیز کمک می کند. تفاوت بین استراتژی اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز در درجه اول در بازار هدف نهفته است. استراتژی اقیانوس آبی بازار جدیدی را باز می کند. استراتژی اقیانوس سرخ در فضای موجود رقابت می کند.
آشنا بنظر رسیدن؟ اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز هر نوع استراتژی نوآوری را توصیف و توضیح می دهند. پست وبلاگ ما را به یاد دارید که تفاوت بین نوآوری پایدار و مخرب را توضیح می دهد؟ خوب، اگر این استراتژی نوآوری 101 بود، این استراتژی نوآوری 102 است. به عقب خوش آمدید، دانش آموزان متعهد، امروز ما در مورد مثال های استراتژی اقیانوس آبی در مقابل اقیانوس قرمز بحث خواهیم کرد، و ما انتظار داریم همه شما بهترین رفتار خود را داشته باشید. امیدواریم که شما را به یاد آن معلم جایگزین وحشتناکی که همه ما در دبیرستان داشتیم، نینداخته باشد.
هنگام جستجوی مثالهای استراتژی اقیانوس آبی در مقابل اقیانوس قرمز، احتمالاً بارها و بارها با چند مورد مشابه روبرو میشوید. آمازون معمولاً به دلیل شروع کتابفروشی جایگزین، در صدر جدول قرار دارد و پس از اوبر. آمازون یک نمایش ایده آل است. آمازون با انجام برخی تجزیه و تحلیل رقبا و اضافه کردن تئوری اقیانوس آبی، یک پیشنهاد منحصر به فرد در بازاری ایجاد کرد که هنوز وجود نداشت. همه چیز با تجزیه و تحلیل رقبا شروع می شود. با این حال، اوبر نمونه ای از استراتژی اقیانوس آبی نیست. همانطور که به مثالهای زیر نگاه میکنید، سعی کنید خودتان نتیجهگیری کنید که چرا این اتفاق افتاده است.
روزی روزگاری، داشتن رادیو کار پرهزینه ای بود. شرکتهایی مانند RCA برای ایجاد رادیوهای باکیفیت برای مصرفکنندگان رده بالا سخت تلاش کردند. بسیاری از مردم قادر به خرید این رادیوهای مجلل معمولی نبودند. سونی با احساس شکست RCA در تشخیص ارزش بازار پایین، یک رادیو قابل حمل ارزان قیمت معرفی کرد. این بازار عمدتاً برای نوجوانان عرضه می شد، بازاری که قبلا نادیده گرفته شده بود. علیرغم کیفیت صدای ضعیف تر TR-63، موفقیت بزرگی بود.
قبل از ظهور iTunes اپل، مردم سیدی میخریدند یا CD-R را با سایتهایی مانند Napster مینوشتند که mp3های قابل دانلود را ارائه میکردند. درسته بچه ها مردم با دایناسورهای خود به نزدیکترین دهکده با یک فروشگاه ضبط میرفتند تا لوحهای فشرده تهیه کنند. این تا زمانی است که iTunes صحنه را با یک جایگزین مقرون به صرفه مختل کرد. شوخی توجه به این نکته مهم است که مثال اینجا iTunes است، نه iPod. آی پاد از اولین پخش کننده mP3 قابل حمل موجود فاصله داشت. در واقع، سخت افزار (iPod) تقاضا برای نرم افزار (iTunes) را ایجاد کرد. بنابراین، یک بازار کاملاً جدید متولد شد.
اگر تصمیم نگرفته اید که چرا Uber نمونه ای از استراتژی اقیانوس آبی نیست، سعی کنید آن را از طریق چک لیست زیر اجرا کنید:
· آیا بازاری را ایجاد کرد که قبلاً وجود نداشت؟
· آیا تمایز و مقرون به صرفه بودن را با شکستن مبادله ارزش و هزینه دنبال می کند؟
· آیا رقابت وجود ندارد یا نامربوط؟
طبق چک لیست بالا، اوبر در همه حساب ها معیارهای اقیانوس آبی را برآورده نمی کند. با این حال، به عنوان یک تمایز عالی بین مثالهای استراتژی اقیانوس آبی در مقابل اقیانوس قرمز عمل میکند.
اوبر در سانفرانسیسکو به عنوان یک سرویس خودروی مشکی بر اساس تقاضا راه اندازی شد. بازار حمل و نقل مجلل و بر اساس تقاضا برای مدت طولانی وجود داشته است. خدمات خودروهای لوکس بر آن فضا مسلط بودند، اما از طریق یک اپلیکیشن قابل دسترسی نبودند. این تمایز منجر به حذف موفقیت آمیز سهم بازار از خدمات خودروهای سیاه و لیموزین شد. برخی استدلال می کنند که اوبر یک نوآوری مخرب است و بنابراین، یک نمونه استراتژی اقیانوس آبی است. با این حال، از یک بازار موجود بهره برداری کرد و از نظر استراتژیک تمایز را بر مقرون به صرفه بودن اولویت قرار داد و از مبادله ارزش و هزینه فعلی حمایت کرد.
هنگامی که Zoom راه اندازی شد، پلتفرم های چت تصویری به دور از ایده جدید بودند. با این وجود، زوم در رقابت بسیار موفق بوده است. این بهره برداری از بازار از طریق دسترسی و مقرون به صرفه بودن به دست آمد. طراحی ساده زوم تجربه کاربری بسیار برتری را ایجاد می کند. البته، این واقعیت که میزبانی کنفرانس کاملاً رایگان است نیز ضرری ندارد.
با توجه به اشباع بازاری که امروزه شاهد آن هستیم، نشان دادن استراتژی اقیانوس سرخ بسیار ساده تر است. اما هنگام بحث در مورد مثالهای استراتژی اقیانوس آبی در مقابل اقیانوس قرمز، به داشتن یک استاندارد مقایسه کمک میکند.
· آیا در فضای بازار موجود قرار داشت؟
· آیا تمایز یا مقرون به صرفه بودن را با ایجاد مبادله ارزش و هزینه دنبال می کند؟
· آیا آنها رقابت را شکست دادند؟
توجه داشته باشید که آخرین چک باکس نشان می دهد که رقابت همچنان مرتبط است. در مقابل، استراتژی اقیانوس آبی به بی ربط بودن رقبا بستگی دارد (بازار کاملاً جدید، یادتان هست؟). همچنین، توجه داشته باشید که نمونه های استراتژی اقیانوس آبی باید متفاوت و مقرون به صرفه باشند در حالی که نمونه های استراتژی اقیانوس قرمز فقط باید متفاوت باشند. هی، چرا.
هر روز، ما می خوانیم، می نویسیم، تحقیق می کنیم، و یافته های جدید خود را در مورد Agile در سازمان خود اجرا می کنیم. ما همچنین در کار روزانه خود بهترین تلاش خود را می کنیم تا آنچه را که موعظه می کنیم عمل کنیم. با این حال، موعظه کورکورانه که یک سکه یک طرفه است، وجود طرف دیگر را از بین نمی برد.
ما این واعظان کور نخواهیم بود. چابک از یک گلوله نقره ای دور است. بهکارگیری روشهای چابک بدون درک معنای چابک بودن، سازمان شما را به یک تحول موفق نمیرساند. علاوه بر این، چنین تغییری چالشها و مسائل خود را دارد که اگر به درستی مورد توجه قرار نگیرد، ناگزیر به یک تحول ناموفق دیگر و یک پست وبلاگی دیگر در توضیح «چرا Agile کار نمیکند» منجر میشود.
در این مقاله، من به چالش تیم چابک که در طول تحول Agile با آن مواجه میشود و اینکه چگونه میتوان از شکستها جلوگیری کرد، خواهم پرداخت.
و از آنجایی که معتقدیم آرگومانها باید با دادهها (در صورت امکان) پشتیبانگیری شوند، از دو مورد از داغترین گزارشهای سال 2021 در انجمن Lean/Agile استفاده کردیم.
فقط Agile را رها نکنید. ارزشش را دارد.
تغییر طرز تفکر و عملکرد مردم سخت است. عادات و باورهای یک سازمان بزرگ به طور طبیعی ریشه ای عمیق دارند. به طور معمول، مردم با تغییر مبارزه میکنند، و وقتی از تغییر شکل چابک برای به چالش کشیدن آنها استفاده میشود، عباراتی مانند «ما همیشه کارها را اینطوری انجام میدادیم» یا «اینجا هرگز جواب نمیدهد» بیرون میآیند.
دادن فضایی برای تغییر به این معناست که اعتراف میکنید هر کاری که در حال حاضر انجام میدهید ممکن است به بهترین شکل انجام نشود، یا حتی بدتر از آن، ممکن است برای ارزشهای تثبیتشده یک فرد چالش برانگیز باشد. در این مقاله، نویسندگان دریافتند که ادراکات مربوط به انسان در مورد فرآیند تغییر، چالشهای اصلی گذار بودهاند.
افراد حفظ روشها و فرآیندهای قدیمیشان را بسیار آسان میدانند، مگر در مواردی که به وضوح با «چرا»های محکمی که باید از انتقال به چابکی استقبال کنند، ارائه میشوند. بنابراین، سازمان شما باید نیازهای تغییر را به طور دقیق به افرادتان منتقل کند.
همچنین مدیریت باید به نتیجه مطلوب حاصل از این تغییر رسیدگی کند. چه به دنبال دستیابی به زمان سریع تری برای بازاریابی باشید و چه به دنبال افزایش پیش بینی پذیری فرآیند خود باشید، اگر افراد شما نتیجه دلخواه را درک کرده و به آن ایمان داشته باشند، راحت تر تغییرات را پذیرا خواهند شد.
متوجه خواهید شد که برخی از بزرگترین مشکلات Agile که ناشی از مدیریت است، ناشی از تصور قدیمی از انجام کارها است.
پشتیبانی ناکافی مدیریت هنوز یکی از دلایل اصلی عدم کارایی Agile برای هر مورد است. برای چابکی، همه مدیران، مدیران میانی و مدیران ارشد باید بدانند که تغییراتی در شیوه های مدیریت پروژه ایجاد خواهد شد. آنها باید مزایای تحول آتی Agile و همچنین جزئیات چگونگی تأثیر این تحول بر جنبه های عملیاتی کسب و کار را درک کنند. به منظور حمایت کافی از پذیرش چابک، آنها باید به طور کامل درک کنند که از آنها چه انتظاری می رود.
مسائل ارتباطی و فرهنگی را می توان به راحتی از طریق همسویی با هر سطح مدیریتی قبل از انتقال واقعی چابک کاهش داد.
مقاومت برخی از تیمها برای اتخاذ شیوههای چابک همچنان مانعی بزرگ در راه موفقیت تبدیلها و مقیاسبندی Agile است.
چابک با این فرهنگ درونی مبارزه میکند و اعضای تیم را قادر میسازد تا مسئولیت کامل مالکیت کارشان را بپذیرند و عادت وابسته بودن به آنچه دیگران به آنها میگویند را کنار بگذارند. انجام این کار به طور مؤثر مستلزم آن است که مدیر پروژه ارتباط بیشتر بین اعضای تیم و همچنین تعامل بیشتر با پروژه را تشویق کند.
با افزایش مالکیت اعضای تیم بر فرآیند، به آنها این آزادی داده میشود که هر زمان که با مشکلاتی مواجه میشوند، بهجای هدر دادن زمان ارزشمند در انتظار تأیید پس از تأیید، تنها برای انجام کاری، تجزیه و تحلیل کنند و دریابند که چگونه خودشان راهحلهایی را ارائه کنند.
اگر راهی برای فراتر رفتن کسب و کارتان از مرزهای رقابت و ایجاد فضای بازار منحصر به فرد خود وجود داشت، چه؟ اگر بتوانید سرعت را تنظیم کنید و محصولات منحصربهفرد خلق کنید، در حالی که به بازارهای جدید سودآور دست مییابید؟
استراتژی اقیانوس آبی بازاری را برای یک محصول مشخص می کند که در آن رقابت وجود ندارد یا رقابت بسیار کمی وجود دارد. این استراتژی حول محور یافتن کسبوکاری است که شرکتهای بسیار کمی در آن فعالیت میکنند و هیچ فشار قیمتی در آن وجود ندارد.
کیم در مقاله ای در فوربس توضیح می دهد که استراتژی اقیانوس آبی به ویژه زمانی ضروری است که عرضه در بازار از تقاضا بیشتر باشد. این وضعیت امروز در مورد صنایع بیشتر و بیشتری اعمال می شود و در آینده حتی بیشتر خواهد شد.
استراتژی اقیانوس آبی مفهومی است که بیان میکند در یک بازار رقابتی، گاهی اوقات ایجاد «فضای بازار بیرقیب» آسانتر از رقابت با رقبا است.
این اصطلاح از کتاب "استراتژی اقیانوس آبی" (مطبوعات بازنگری هاروارد، نسخه توسعه یافته، 2015)، نوشته دبلیو چان کیم و رنه موبورن گرفته شده است. هدف این استراتژی هم تمایز قوی محصول و هم هزینه کم است که رقابت را بی ربط می کند.
هدف استراتژی اقیانوس آبی جلب تقاضای جدید و بی ربط کردن رقابت با معرفی محصولی با ویژگی های برتر است. این به کسب و کار کمک می کند تا سود زیادی به دست آورد زیرا ممکن است قیمت محصول به دلیل ویژگی های منحصر به فرد آن کمی بالا باشد.
با وجود کاهش ساختاری در صنعت سیرک، سیرک دو سولیل درآمد خود را در ده سال گذشته با اختراع مجدد سیرک چندین برابر کرده است. سیرک به جای رقابت در محدوده صنعت موجود یا تلاش برای ربودن مشتریان از رقبا، یک فضای تجاری بدون چالش ایجاد کرد که رقابت را نامربوط می کرد.
سیرک چیزی را ایجاد کرده است که اقیانوس آبی نامیده می شود، فضای بازاری که قبلاً ناشناخته است. در اقیانوس های آبی، تقاضا به جای مبارزه ایجاد می شود. فرصت های زیادی برای رشد سودآور و سریع وجود دارد.
آمازون از یک خرده فروش آنلاین به یک پلتفرم دیجیتال تبدیل شده است که تقریباً هر چیزی را می فروشد.
فقط به اولین چرخش «اقیانوس آبی» آن در خردهفروشی کتاب فکر کنید که آن را با عرضهاش از دیگر بازیگران متمایز میکند: «بزرگترین مجموعه کتابها در جهان، قیمتهای خوب، تأیید خودکار سفارشهای خریداران، توصیههای آنها - به عنوان مثال. «آنها هم خریدند».
کاربران اپل می توانند موسیقی قانونی و باکیفیت را با قیمت مناسب از iTunes دانلود کنند، که باعث می شود منابع توزیع موسیقی سنتی بی ربط باشد. پیش از این، لوح فشرده یا سی دی به عنوان رسانه سنتی برای پخش و گوش دادن به موسیقی استفاده می شد.
در اقیانوسهای سرخ، یعنی در تمام صنایعی که در حال حاضر وجود دارند، شرکتها با تصاحب سهم بیشتری از تقاضای محدود رقابت میکنند. همانطور که فضای بازار به طور فزاینده ای شلوغ می شود، چشم انداز سود و رشد کاهش می یابد. محصولات تبدیل به کالا می شوند و رقابت فزاینده تبدیل به رشد می شود.
دو راه برای ایجاد اقیانوس های آبی وجود دارد:
یکی راه اندازی صنایع کاملاً جدید است، مانند کاری که eBay با حراج های آنلاین انجام داده است. اما زمانی که یک شرکت مرزهای یک صنعت موجود را گسترش میدهد، بسیار رایجتر است که یک اقیانوس آبی در داخل یک اقیانوس قرمز ایجاد شود.
استراتژی اقیانوس آبی یک رویکرد سیستماتیک را ترسیم میکند که هدف آن غیرضروری کردن رقابت است و اصول و ابزارهایی را که هر سازمانی میتواند برای ساختن و ایجاد اقیانوسهای آبی خود از آن استفاده کند، ترسیم میکند.
دستورالعمل های زیر را می توان به شرکت هایی که به دنبال ایجاد اقیانوس های آبی هستند ارائه کرد:
· ویژگی ها و ابعاد کلیدی را که در حال حاضر یک محصول یا خدمات را تعریف می کنند، شناسایی کنید.
· گروهی از مشتریان را شناسایی کنید که فقط برای زیرمجموعه ای از این ویژگی ها ارزش قائل هستند. این مشتریان ممکن است در حال حاضر از جایگزین های پایین تر استفاده کنند یا ممکن است با مشتریان فعلی بسیار متفاوت باشند در حالی که نیازهای مشابهی در سطح اساسی دارند.
· محصول یا خدمات را در ابعادی که مشتریان هدف جدید ارزش کمتری دارند، کمتر کنید. این مرحله غیر شهودی است، اما برای ایجاد ارزش و در عین حال کاهش هزینه ها ضروری است.
· بهبود محصول یا خدمات جدید را با توجه به ابعاد ارزیابی شده در نظر بگیرید.
این بررسی نرمافزار داشبورد مدیریت پروژه شامل 10 ابزار و تمام اطلاعاتی است که شما نیاز دارید: مزایا و معایب، قیمتگذاری، ویژگیها، ادغامها، و تصاویر به شما کمک میکند چیزی را انتخاب کنید که متناسب با نیاز شما باشد.
چگونه مدیران پروژه می توانند وضعیت پروژه را بررسی کنند، پیشرفت پروژه را نظارت کنند، اقدامات مدیریت پورتفولیو پروژه را انجام دهند و سایر داده های بلادرنگ را جذب کنند؟ مطمئناً، می توانید همه این اطلاعات را در یک صفحه گسترده اکسل قرار دهید و به بهترین ها امیدوار باشید، اما این یک روش قدیمی برای سازماندهی یک پروژه است.
اکنون، ابزارهای نرمافزار داشبوردهای مدیریتی PM زیادی وجود دارد که همه کارها را برای شما انجام میدهند، از ردیابی زمان گرفته تا سررسیدهای آینده و ارائه گزارشهای وضعیت پروژه جامد در صورت نیاز.
داشتن دید پرنده از داده های پروژه شما برای برنامه ریزی پروژه، کنترل پروژه، توسعه معیارهای کلیدی و اطمینان از تخصیص منابع مناسب حیاتی است. با این حال، فقط "هر" داشبورد به اندازه کافی خوب نیست. شما به چیزی نیاز دارید که قابل تنظیم، رنگارنگ، آسان برای استفاده و عملی باشد.
داشبورد های مدیریت پروژه می توانند سبک های مختلفی داشته باشند، چه بیشتر شبیه به تابلوهای معمولی Kanban به نظر برسند و چه بتوانید آنها را با نیازهای خود با ویجت ها تطبیق دهید. اگر بتوانید هر روز صبح دادههای خود را بهطور مرتب و منظم ببینید، مدیریت یک مجموعه پروژه پیچیده بسیار آسانتر است. این به شما کمک می کند تا بهترین نقشه راه را بسازید و بر همه عناصر مدیریت کار نظارت کنید.
در این مقاله به مقایسه و ارزیابی بهترین گزینه های نرم افزار داشبورد مدیریتی پروژه در بازار در سال 2022 می پردازم.
هنگام انتخاب بهترین ابزارهای داشبورد مدیریت پروژه، به دنبال چه چیزی می گردم؟ در اینجا خلاصه ای از معیارهای ارزیابی من آمده است:
آیا داشبورد تمیز و جذاب است؟ آیا می توان عناصر مختلف مدیریت پروژه مانند فروش، مشارکت اجتماعی و مدیریت وظیفه را در صفحه اصلی به تصویر کشید؟
آیا به راحتی می توان ظاهر داشبورد را سفارشی کرد، نمودارها و نمودارها را ساخت و داشبورد را مطابق با استانداردهای شرکت علامت گذاری کرد؟ آیا این شرکت پشتیبانی فنی، پشتیبانی کاربر، آموزش و آموزش خوبی ارائه می دهد؟ آیا وب سایت شرکت دارای وبینارها، وبلاگ، کاغذهای سفید یا سایر مطالب آموزشی «بالاتر و فراتر» است؟
آیا اتصال با ابزارهای دیگر آسان است؟ آیا ادغام از پیش ساخته شده است؟ آیا با ابزارهای رایج مانند ابزارهای BI (SAP Business Intelligence، Zoho Analytics)، ابزارهای KPI (Sisense، Klipfolio) و سایر ابزارهای رایج مانند Slack، Salesforce، Google Drive، Jira، و GitHub ارتباط دارد؟
قیمت برای ویژگی ها، قابلیت ها و موارد استفاده چقدر مناسب است؟ آیا قیمت گذاری شفاف، شفاف و انعطاف پذیر است؟ قیمت نرم افزار داشبورد مدیریت پروژه از 6 تا 30 دلار در ماه یا برای هر کاربر متغیر است. آیا ابزار در آن انتظار قرار می گیرد؟ آیا این شرکت برنامه های قابل تنظیم و درجه یک سازمانی را ارائه می دهد؟
آیا می توانید داشبورد را طوری طراحی کنید که با استراتژی برندسازی شرکت خود با حداقل دانش کدنویسی مطابقت داشته باشد؟ آیا برندسازی در تمام سطوح پولی موجود است یا فقط به طرحهای بالاتر محدود میشود؟
آیا نمودارهای تولید شده بدون مداخله طراحی گرافیکی "آماده ارائه" هستند؟ آیا آنها چیزی هستند که می توانید از نشان دادن آنها در C Suite احساس غرور کنید؟
ابزار داشبورد باید دادهها را از منابع داده مختلف، از نرمافزار معروف گرفته تا نرمافزار تخصصی، جمعآوری کند.
آیا تیم های مختلف و افراد مختلف می توانند به راحتی داده های داشبورد را بررسی کنند تا بینش های مفیدتری برای مسئولیت ها و اهداف خاص خود بدست آورند؟
آیا می توانید سفارشی سازی داشبورد را بر اساس نیازهای تاکتیکی (درک شرکت)، نیازهای استراتژیک (تعقیب یک هدف)، یا نیازهای عملیاتی (نظارت روزانه عملیات) تغییر دهید و ذخیره کنید؟
مدیر پروژه دیجیتال پشتیبانی از خواننده است ویرایش هنگامی که روی پیوندهای سایت ما کلیک می کنید، ممکن است کمیسیون دریافت کنیم - درباره اینکه چگونه هدف ما شفاف ماندن است، بیشتر بدانید.