بسیاری به اشتباه فکر می کنند که استراتژی برند به طراحی یک لوگوی زیبا یا ایجاد یک شعار جذاب محدود می شود. این نمی تواند دور از واقعیت باشد!
در حقیقت، برند شما شامل همه چیزهایی است که شما را از رقبا متمایز می کند. همه چیز از هویت بصری شما گرفته تا پیام های شما و تجربه مشتری. ناگفته نماند که مردم چگونه کسب و کار شما را درک می کنند، شامل تمام افکار و احساساتی که با برند شما مرتبط می کنند.
از آنجایی که برندسازی بسیار گسترده است، توسعه یک استراتژی که کارآمد باشد هم زمان و هم برنامه ریزی دقیق می طلبد. برای کمک به این برنامه ریزی، دستورالعمل هایی را برای ایجاد یک استراتژی برند موثر برای کسب و کار خود در نظر بگیرید.
ایجاد یک برنامه بلندمدت برای ایجاد برند شما می تواند کاری طاقت فرسا به نظر برسد. از کجا شروع می کنید؟ 10 مرحله وجود دارد که می تواند به شما یک پایه محکم برای ساختن بدهد.
پذیرایی از یک بازار خاص ممکن است شامل ارائه خدمات تخصصی، ارائه خدمات به مخاطبان خاص، یا محدود کردن تمرکز شما به محصولات خاصی باشد که به بهترین وجه نیازهای مشتریان شما را برآورده می کند. چرا «نیز کردن» می تواند یک حرکت استراتژیک هوشمندانه باشد؟
مزایا عبارتند از:
· زمان و انرژی بیشتری برای تمرکز بر ایجاد بهترین محصولات، خدمات و تجربیات ممکن برای مشتریان خود.
· کاهش اتلاف منابع (از جمله پول).
· امکان دریافت حق بیمه برای تخصص تخصصی شما.
· تمایز از رقبای که برای مخاطبان مختلف یا عمومی تر (شاید با پیشنهادات متفاوت یا عمومی تر نیز) جذابیت دارند.
· به جای اینکه منابع خود را به طور نازک گسترش دهید و سعی کنید همه چیز را برای همه داشته باشید، می توانید آنها را در جایی که بهترین کار را انجام می دهند اختصاص دهید.
البته این بدان معنا نیست که باید روی یک مخاطب، خدمات یا محصول محدود تمرکز کنید. کسب و کارها می توانند با موفقیت به چندین جایگاه مختلف پاسخ دهند.
برای ایجاد پایه و اساس استراتژی برند خود، تعیین کنید که تمرکز شما در کجا ارزش بیشتری دارد. در نظر گرفتن آنچه بیشتر از آن لذت می برید و در آن عالی هستید، شروع خوبی برای شما ایجاد می کند و شما را در مسیر تصویر برند شماره گیری شده قرار می دهد که از استراتژی بازاریابی شما پشتیبانی می کند.
تمام هدف یک استراتژی رسیدن به یک هدف (یا اهداف) است. بنابراین، در توسعه استراتژی برند خود، نمی توانید اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را در نظر بگیرید.
به این فکر کنید که می خواهید کسب و کارتان در ماه آینده، سال آینده و چند سال دیگر به کجا برسد. آیا می خواهید تعداد مشتریان خود را تا درصد مشخصی افزایش دهید؟ آیا ایجاد یک برنامه وفاداری مشتری در کارت ها برای شما مناسب است؟ آیا در نهایت می خواهید مکان دیگری را باز کنید؟
در هر صورت، زمانی که تصمیم میگیرید چه استراتژی برندی با تلاشهای بازاریابی شما هماهنگ میشود و شما را به هدفتان میرساند، اهداف اصلی خود را در اولویت قرار دهید.
ساختن یک استراتژی برند در یک حباب ایده بدی است. درک این نکته مهم است که رقبای شما و سایر مشاغلی که مخاطبان شما با آنها درگیر هستند چگونه خود را برندسازی می کنند.
البته، شما نمی خواهید یک کپی کننده باشید. با این حال، میتوانید از آنچه برای آنها مفید است، نحوه واکنش مخاطبانتان به تاکتیکهای خاص و حتی کارهایی که رقبای شما در برندسازیشان انجام نمیدهند، بیاموزید. نگاه کردن به برندهای موجود می تواند به شما الهام بخش خلاقانه و بینش استراتژیک بدهد تا به شما کمک کند خود را از سایرین متمایز کنید.
حتی اگر چیزی که ارائه میدهید واقعاً منحصر به فرد یا منحصر به فرد نباشد، همچنان میتوانید متفاوت باشید. چگونه؟ پیام برند شما یک کلید است.
به عنوان مثال، قهوههای زنجیرهای تجاری Starbucks و Dunkin’ Donuts را در نظر بگیرید. هر دو محصولات مشابهی می فروشند، اما استراتژی های برند آنها پیام های متفاوتی را به مخاطبان بسیار متمایز منتقل می کند. و هر دو برند موفق هستند. همین امر می تواند در مورد شما نیز صادق باشد.
شما می توانید استراتژی برند خود را سفارشی کنید و کسب و کار خود را با موارد زیر متمایز کنید:
· بیانیه ماموریت و چشم انداز که برای شما شخصی است
· ارزشهای اصلی که در قلب کاری که انجام میدهید قرار دارند و مشتریان شما به اشتراک میگذارند
· توصیفی شفاف از روش منحصر به فرد شما برای حل یک مشکل رایج
· توضیح واضحی از روش حل یک مشکل غیر معمول اما قابل توجه
· تمرکز بر یک ویژگی غیر معمول یا منحصر به فرد از مخاطبان هدف شما
· تجربه مشتری منحصر به فردی که برای مشتریان خود ایجاد می کنید.
فرض کنید شما صاحب یک پیتزا فروشی هستید. بله، تعداد زیادی پیتزا فروشی دیگر در آنجا وجود دارد. با این حال، پیتزای شما منحصر به فرد است زیرا پیتزای آجری ایتالیایی اصیل را در محیطی سرو می کنید که مشتریان شما را مستقیماً به قلب سیسیل می برد. هدف شما فقط تهیه پیتزاهای خوشمزه نیست. این برای ارائه یک تجربه معتبر ایتالیایی است که محلی ها نمی توانند در جای دیگری در این منطقه پیدا کنند.
اکنون نوع کسب و کار واقعی خود را به جای پیتزا فروشی جایگزین کنید. سوال اصلی همچنان باقی است. همان چه چیزی می توانید به مشتریان ارائه دهید که نمی توانند از رقبای شما دریافت کنند؟
هر فردی شخصیت منحصر به فردی دارد. هر تجارتی هم همینطور. با این حال، در هر دو مورد، هر شخصیتی به یاد ماندنی نیست. برای جلوگیری از داشتن یک نام تجاری فراموش نشدنی، می تواند به تصور کسب و کار شما به عنوان یک شخص (واقعی یا خیالی) کمک کند.
از خود بپرسید: اگر کسب و کار من یک شخص بود، چه نوع آدمی بود؟ چه ویژگی ها و ویژگی هایی آن را جذاب، تاثیرگذار یا به یاد ماندنی می کند؟ دیگران چگونه صدا، لحن و سبک خود را توصیف می کنند؟ این تمرین می تواند به شما کمک کند ویژگی های کسب و کار خود را که می خواهید در استراتژی برند خود برجسته کنید و بهترین راه برای انجام آن را تجسم کنید.
تجربه مشتری اکولایزر عالی کسب و کارها است. مطمئناً، یک رقیب ممکن است همان محصولات یا خدمات را با قیمت ارزانتری ارائه دهد، اما اگر با مشتریان خود رفتار ضعیفی داشته باشند یا به جزئیات کوچک اما مهم نپردازند، اهمیتی نخواهد داشت. مردم مایلند پول یا زمان بیشتری را برای تجربه بهتر خرج کنند.
به علاوه، مشتریان راضی میتوانند به بازاریابهای کوچک برای کسبوکار شما تبدیل شوند، تجربه مثبت خود را منتشر کنند، نظرات مشتریان را بنویسند، و شما را به دیگرانی مانند آنها توصیه کنند. بنابراین فراتر از این فکر کنید که چگونه می توانید یک تجربه مناسب یا حتی کمی بهتر از رقبای خود ارائه دهید. تجربه ایده آلی را برای مشتریان خود ارائه دهید.
چه پایه های اضافی را می توانید پوشش دهید تا به مشتریان خود نشان دهید که واقعاً از آنچه می گویید دفاع می کنید؟ چه جنبه هایی از برند خود را می توانید در ارتباط با مشتریان، خدمت رسانی و حمایت از آنها به عمل تبدیل کنید؟ علاوه بر این، چگونه می توانید برای مشتریان خود به اشتراک گذاری تجربیات مثبت خود به خصوص آنلاین با شما آسان کنید؟
استقبال از جامعه محلی شما می تواند معجزه ای برای کسب و کار شما ایجاد کند. مردم عاشق حمایت از مشاغل محلی هستند و اغلب آگاهانه انتخاب می کنند تا آنها را در زنجیره های بزرگ مرتب کنند. به علاوه، برخلاف شرکتهای بزرگتر، این امکان را برای افراد فراهم میکنید که چهرهای به برند شما بدهند و آن را جذابتر و انسانیتر کنید.
ارتباط شخصی با مشتریان دارای مزیت دوگانه است. اول، این یک راه عالی برای ایجاد روابط، ایجاد شهرت عالی، و تبدیل مشتریان وفادار به طرفداران برند است که با کمال میل تجربیات مثبت خود را با کسب و کار شما به اشتراک می گذارند. دوم، هرچه بیشتر با مشتریان خود در ارتباط باشید، نیازهای آنها را بهتر درک خواهید کرد. بینشهایی که جمعآوری میکنید به شما این امکان را میدهد که راهحلهای مناسبتری ارائه دهید، که به معنای مشتریان خوشحالتر است!
چه راه هایی وجود دارد که می توانید در جامعه خود درگیر شوید؟ شما می توانید با دیگر صاحبان مشاغل کوچک ارتباط برقرار کنید، در رویدادهای محلی شرکت کنید، بهترین مشتریان خود را در صفحات رسانه های اجتماعی خود معرفی کنید، یا حتی از تیم های ورزشی کودکان از مدارس مجاور حمایت کنید. همه این استراتژی ها شما را به مشتریان خود نزدیک تر می کند و در عین حال آنها را تشویق می کند تا از تجارت شما حمایت کنند.
یک وبلاگ تجاری که به خوبی نگهداری می شود می تواند مزایای زیادی از جمله افزایش دید آنلاین و افزایش فروش به همراه داشته باشد. با این حال، همچنین می تواند راهی مطمئن برای توسعه برند شما باشد.
همانطور که گفته شد، برندسازی به این معناست که کسب و کار شما به راحتی در میان جمع قابل شناسایی باشد و وبلاگ نویسی راهی عالی برای ارتباط با شخصیت و هدف منحصر به فرد شرکت شما است.
فقط مطمئن شوید که موضوعاتی را انتخاب کنید که به مخاطبان شما مرتبط است و پست های شما را برای خواندن آسان می کند و تصاویر را برای جلب توجه و بهبود تجربه کاربر اضافه می کند. و از افزودن شخصیت به اطلاعاتی که منتقل می کنید نترسید. به این فکر کنید که چگونه شخصاً با یک مشتری در مورد تجارت خود یا یک توصیه خاص صحبت می کنید و سعی کنید در هنگام نوشتن پست های خود این سبک مکالمه را حفظ کنید.
هنگام تصمیم گیری در مورد برندسازی بصری، استراتژی به همان اندازه کلیدی است که هنگام ایجاد پیام شما. به عنوان مثال، انتخاب رنگ های برند صرفاً یک موضوع ترجیحی شخصی نیست. روانشناسی رنگ باید یک عامل راهنما باشد. از این گذشته، تحقیقات نشان داده است که بین 62 تا 90 درصد قضاوتهای فوری مشتریان بر اساس رنگ است. چرا؟
رنگهای مختلف احساسات و واکنشهای متفاوتی را برمیانگیزد، که میتوانید از آنها برای تأثیرگذاری بر نحوه نگاه و تعامل مردم با برندتان استفاده کنید.
به عنوان مثال، "Vibes" مرتبط با برخی از رنگ ها را در نظر بگیرید:
· آبی می تواند قابلیت اطمینان و اعتماد را در میان بسیاری از چیزهای دیگر نشان دهد و آن را به محبوب ترین و پرمعنی ترین رنگ تبدیل کند.
· بنفش یکی دیگر از موارد مورد علاقه است و با سلطنت، خلاقیت و خوش بینی همراه است.
· رنگ قرمز شور، هیجان و جسارت را به همراه چندین نقطه متضاد از جمله خطر به ذهن می آورد (پس مراقب این یکی باشید!)
· سبز اغلب مفاهیمی مانند رشد، سلامت و ایمنی را نشان می دهد.
· رنگ زرد با گرما، روشنایی و خوش بینی همراه است.
· سیاه و سفید هر دو می توانند برای انتقال کلاس، اعتماد به نفس و سادگی استفاده شوند.
و این فقط یک مزه از بسیاری از مفاهیم مثبت و نه چندان مثبت مرتبط با رنگ ها و سایه های مختلف است. نکات ظریف زیادی وجود دارد که باید در نظر داشته باشید، بنابراین، از لوگوی شما گرفته تا طراحی وب سایت و فراتر از آن، مطمئن شوید که رنگ های برند خود را هوشمندانه انتخاب کنید. تنها در صورتی که این کار را انجام دهید، برندسازی بصری شما از استراتژی برند بزرگتر شما پشتیبانی میکند و تجارت بیشتری را برای شما به ارمغان میآورد.
علاوه بر وب سایت شما، حساب های رسانه های اجتماعی شما جزو آسان ترین نمایندگان تجارت آنلاین شما هستند. به عبارت دیگر، حسابهای شما فرصتی عالی برای متمایز کردن نام تجاری شما از آغاز تعامل یک مشتری بالقوه با شما فراهم میکند.
چه از توییتر، فیسبوک، اینستاگرام یا سایر پلتفرمها استفاده میکنید، صدا و تصاویری منسجم را حفظ کنید. این اطمینان حاصل می کند که دنبال کنندگان و مشتریان بالقوه شما با همان ثبات و اطمینانی روبرو می شوند که در صورت معامله با شما انتظار دارند.
نام تجاری شما با شما شروع می شود اما در نهایت با تصوری که مردم از کسب و کار شما دارند و اقداماتی که در نتیجه انجام می دهند یا انجام نمی دهند به پایان می رسد. (عملیات مواردی مانند پر کردن فرم - که یک ابزار جمع آوری داده های شخص اول است که در دنیای بدون کوکی اهمیت فزاینده ای پیدا می کند.)
با شکل دادن به هر جنبه از برند خود به طور هدفمند، می توانید تأثیر مثبتی بر درک و پاسخ مخاطبان خود داشته باشید، نه اینکه به تبلیغات خود اضافه کنید.
چه کسبوکار شما بزرگ باشد یا کوچک، قدیمی یا جدید، اولویتبندی استراتژی برند شما به روشهای متعددی نتیجه خواهد داد. آیا می خواهید روابط قوی تری با مخاطبان خود داشته باشید، شهرت بهتری داشته باشید، در معرض دید بیشتری قرار بگیرید و درآمد بیشتری داشته باشید؟ اگر چنین است، کار را در این بخش ارزشمند از طرح کسب و کار کوچک خود قرار دهید.
فلسفه تولید ناب بر حذف ضایعات به هر شکل در محیط کار متمرکز است. روشهای ناب خاص شامل مدیریت موجودی بهموقع، سیستمهای زمانبندی Kanban، سازماندهی محل کار 5S، Scrum و سایر روشهای توسعه نرمافزار «چابک» است. بسیاری از این مفاهیم و سیستمها توسط سازنده خودرو تویوتا به دهه 1940 پیشگام شدند و متعاقباً به عنوان بهترین روش در بسیاری از صنایع فراتر از تولید خودرو مورد استفاده قرار گرفتند.
هدف اصول ناب، به حداقل رساندن انواع ضایعات، از منابعی مانند عیوب مواد گرفته تا ارگونومی کارگران است. بسیاری از منابع ضایعات به راحتی قابل شناسایی و تصحیح هستند، مانند ماشینی که تنظیم نشده است و حجم بالایی از عیوب را ایجاد می کند. سایر اشکال زباله شامل شرایط محیطی است که مانع کارایی کارگران می شود. روشنایی بهتر ممکن است به کارگر در خواندن دستورالعمل های تولید کمک کند. جابجایی کمد پرونده ممکن است زمان تلف شده را برای یک کارمند از بین ببرد.
اجرای اصول ناب در شرکت شما نیاز به ورودی و مشارکت کارکنان تولید شما دارد. آنها اغلب در بهترین مکان برای دیدن محل اتلاف و ناکارآمدی هستند. کارمندان نه تنها به عنوان منبعی برای شما عمل می کنند، بلکه معمولاً کارمندان به تلاش های صادقانه برای مشارکت دادن آنها در فرآیندهای بهبود به شیوه ای مثبت پاسخ می دهند. هنگامی که آنها پیشنهادها و ایدهها را در کنار هم میبینند، احساس مالکیت و رضایت از مشارکت آنها بیشتر میشود.
JIT یک استراتژی است که نشان می دهد موجودی های بزرگ منابع شرکت را هدر می دهد. ارزش حقوق صاحبان سهام در موجودی کالاهای خام و نهایی در جریان نقدینگی اختلال ایجاد می کند. پول نیز از طریق کاهش نیازهای انبارداری ذخیره می شود. در سناریوی JIT عالی، مواد خام در لحظه ای که تولید به آنها نیاز دارد خریداری و تحویل می شود و محصول نهایی در لحظه ای که از خط تولید خارج می شود فروخته و تحویل می شود. در حالی که این سناریو ممکن است غیرممکن باشد، فلسفه ناب پیشنهاد می کند که به سمت ایده آل پیشرفت کنید.
تکنیکهای مشاور تولید ناب، فراتر از کاهش هزینهها و بهبود کارایی، سیستمهایی را معرفی میکنند و مهارتهایی را با کارکنان شما توسعه میدهند که از تغییرات در محل کار که فروش جدید ایجاد میکند، پشتیبانی میکند. فضای ذخیره شده در انبارداری ممکن است برای افزودن خطوط محصول جدید استفاده شود. همین امر در مورد صرفه جویی در زمان نیز صادق است. کارکنان شما می توانند کارهای جدید را جذب کنند و به سرعت به تغییرات تقاضای مشتری واکنش نشان دهند. تولید سریع کار، در تکرارهای کوتاه، بدون اتلاف و تحویل به موقع، مزیت شما را نسبت به رقبا افزایش می دهد.
از تکنیک های استخدام مشاوره تولید ناب می توان بیش از حد استفاده کرد. هنگامی که ردیابی بهره وری و ضایعات شروع به تأثیر بر زمان مصرف شده برای تولید می کند، راه حل به مشکل تبدیل می شود. هنگامی که اصول ناب برای اولین بار اعمال می شوند، می توانید انتظار بازدهی بیشتری نسبت به آینده داشته باشید. بالا بردن این انتظارات وسوسه انگیز است، اما باید ارزش پیشرفت ها را بررسی کنید. اگر توان عملیاتی را به 1000 قسمت در ساعت در یک بخش که میتوانید تنها با 500 قطعه از مرحله قبلی تهیه کنید، بهبود بخشید، نتیجه خود را بهبود ندادهاید.
اصول JIT با اجزای سیستم پایدار بهترین کار را دارد. زمان تحویل کالاهای خام و تمام شده مشخص است و می توان عناصر تولید را بر این اساس برنامه ریزی کرد. تهاجمی بیش از حد در زمانبندی JIT شما را در برابر تنگناهای سیستمیک آسیبپذیر میکند. مشکلات تحویل تامین کننده ممکن است مواد خام شما را قطع کند و جریان تولید شما را مختل کند. شرایط اضطراری تعمیر و نگهداری می تواند توان تولید شما را کاهش دهد. هر گونه محدودیتی که در برنامه ریزی JIT شما لحاظ نشده باشد، کل سیستم را به خطر می اندازد. ممکن است تعادل حاشیه خطا و اتلاف سیستم دشوار باشد.
هنگامی که سطح خاصی از پالایش برآورده می شود، استفاده از روش های ناب برای کاهش اقتصاد بیشتر از تولید می تواند کارگران را دلسرد کند، انگیزه مثبت را معکوس کند و رهبری شما را تضعیف کند. روند عقب نشینی در بهبودهای قبلی ممکن است نشان دهنده نارضایتی کارگران باشد. ایجاد تعادل بین ایستایی و بهبود مستمر یک چالش در هر محیط ناب است. یک کسب و کار کوچک ممکن است به دلیل ماهیت کمتر پیچیده اش مستعد رسیدن به چنین اصلاحاتی باشد. آگاه باشید که تغییرات ادغام شده چگونه بر کارکنان شما تأثیر می گذارد تا میزان تأثیرگذاری بیشتر فشارها را ارزیابی کنید.
بازاریابی محتوا چیز جدیدی نیست. در پس این مفهوم، ایده ارائه محتوای باکیفیت و غیرتجاری مرتبط با علایق مصرف کننده برای حفظ لینک و تامین غیرمستقیم منافع شرکت وجود دارد. برای مثال، راهنمای معروف خوراک شناسی میشلن، از یک ابتکار بازاریابی محتوا که توسط سازنده تایر به همین نام راه اندازی شده است، نشات می گیرد. در آن زمان، شرکت در Bibendum این ایده را داشت که یک نشریه کوچک را به مشتریان خود که مایل به سفر در حومه شهر با ماشین زیبای خود مجهز به لاستیک های جدید هستند، ارائه دهد. این شامل توصیه های فنی، اما همچنین ایده های توریستی و رستوران های خوب برای کشف بود.
استراتژی بازاریابی محتوا اخیراً با ظهور وب و حتی بیشتر از آن شبکه های اجتماعی به روز شده است. از آن زمان به بعد، مصرف کننده نشان داد که کمتر از تبلیغات استقبال می کند، زیرا همه می توانند محتوایی را که می خواهند مصرف کنند و چه زمانی می خواهند انتخاب کنند. بنابراین، تبلیغکنندگان مجبور شدهاند رویکردهای دیگری را اتخاذ کنند تا محتوایی مطابق با انتظارات مصرفکننده ارائه دهند و از این طریق، پیوند را حفظ کرده و دید آنلاین خود را تقویت کنند.
امروزه بازاریابی محتوا شامل روش ها و تکنیک هایی برای تقویت جایگاه یک برند از طریق طراحی، تولید و توزیع محتوای متنی، تصویری، صوتی یا تصویری است.
بازاریابی درونگرا، توسعه بازاریابی محتوا، مبتنی بر استراتژی تولید محتوا است که بازدیدکنندگان را جذب می کند و سپس آنها را به سرنخ و سپس به مشتری تبدیل می کند.
این با بازاریابی برونگرا مخالف است، مفهومی که برای واجد شرایط بودن استفاده از تبلیغات غیر هدفمند و مزاحم استفاده می شود. در بازاریابی درونگرا، ایده این است که اولین تماس را با مصرف کننده از طریق ارائه محتوای مرتبط با مراکز مورد علاقه یا دغدغه های او، اما بدون داشتن حرفه تجاری، با مصرف کننده برقرار کنید. از طریق اجرای یک تونل تبدیل، میل این است که این پیوند در طول زمان حفظ شود، با پیشنهاد دریافت منظم محتوای ارزش افزوده ای که می تواند مورد علاقه او باشد، و از این طریق او را به فکر کردن یک پیشنهاد خدمات یا محصولی در ردیف قرار دهد. با نیازهایشان
بازاریابی ورودی همچنین تکنیکهای پیچیده دیگری را برای همراهی مشتری در طول سفر آنلاین او اجرا میکند و تجربه بهینه را برای او تضمین میکند. فراتر از تولید محتوا، اتوماسیون بازاریابی یا پرورش رهبری، مشارکت در شبکه های اجتماعی یا حتی وبلاگ نویسی را به طور قابل توجهی می توان نام برد.
با شبکه های اجتماعی و پلتفرم های محتوا، از فیس بوک گرفته تا تیک تاک و یوتیوب، شخصیت های جدیدی ظهور کرده اند. امروزه، برندها از تکیه بر قدرت نفوذ خود برای تبلیغ یک محصول یا دستیابی به اهداف مخاطبان کاملاً تعریف شده دریغ نمیکنند.
اینفلوئنسر مارکتینگ در اجرای رویکردهای مطالعه شده برای افزایش آگاهی از برند از طریق این تأثیرگذاران نهفته است. برای مثال، برند میتواند از طریق توافقنامههای تجاری، یک تأثیرگذار را که با او ارزشهای مشترکی دارد، متقاعد کند که درباره محصولش صحبت کند. در موارد دیگر، میتواند رویکردهای ساختارمندتری را برای ایجاد مشترک محتوا یا حتی محصولات، به عنوان مثال، در رویکرد برندسازی مشترک، با شخصیت برجسته ایجاد کند.
اخیراً متخصصان بازاریابی با تمایل به درک بهتر، پیشبینی و تأثیرگذاری بر احساسات، انتخابها، علاقهمندیها، دوست نداشتنها و رفتارهای مصرفکنندگان به علوم اعصاب علاقه نشان دادهاند. این همان چیزی است که امروزه به عنوان بازاریابی عصبی شناخته می شود. این رشته نوظهور به لطف شناسایی مکانیسمهای عصبی، مانند فعالسازی نواحی خاص مغز، مطالعه دقیق تأثیرات یک آگهی، پیام یا بستهبندی و همچنین طراحی و ساختار یک صفحه وب را بر روی مصرفکننده ممکن میسازد. . به این ترتیب می توان ابزارهای متقاعدسازی مصرف کننده را به میزان قابل توجهی بهبود بخشید.
در اینجا 4 مثال از یک استراتژی بازاریابی موفق آورده شده است:
Leroy Merlin، یک برند متخصص در زمینه DIY، تصمیم گرفته است تا یک استراتژی بازاریابی محتوا را بر اساس ویدیوهای اختصاص داده شده به حوزه انتخابی خود اجرا کند. هدف آن افراد با تجربه DIY و همچنین مبتدیان است. این ویدیوها در بین مردم بسیار محبوب هستند. علاوه بر این، Leroy Merlin یک پلت فرم آموزشی ارائه می دهد که همیشه توصیه ها و بهترین روش ها را ارائه می دهد تا مشتریانش در طول کار خود مستقل باشند. این استراتژی بازاریابی فی بنابراین مشتریان خود را خوشحال می کند و با قرار دادن نام تجاری به عنوان یک متخصص، مشتریان بالقوه را جذب می کند.
نایک، برند معروف کالاهای ورزشی، استراتژی بازاریابی دیجیتال خود را بر کیفیت محتوا متمرکز کرده است نه کمیت. در واقع، نایک چهار محتوا در ماه منتشر می کند. با این حال، این برند در شبکه های اجتماعی بسیار پاسخگو است و از توییتر برای مدیریت خدمات پس از فروش خود استفاده می کند. اکثر نشریات نایک کمپین های تبلیغاتی بزرگ همه کانالی را همراهی می کنند. از تبلیغات پولی استفاده می کند و برای تأثیرگذاران اصلی جذابیت دارد.
HootSuite یک راه حل مدیریت رسانه های اجتماعی را ارائه می دهد. این برند یک استراتژی بازاریابی ایجاد کرده است که نتایج بسیار مثبتی را به همراه داشته است. تیم های HootSuite طرفداران «بازی تاج و تخت» هستند. بنابراین آنها از تیتراژ سریال برای ساختن یک ویدیو الهام گرفتند. این ویدیو همچنین بین این سری و محصولات این برند ارتباط برقرار می کند. برای تاثیر بیشتر، HootSuite زمان انتشار را همزمان با پخش اولین قسمت از فصل جدید سریال تعیین کرد.
سیرز، یک گروه توزیع بزرگ در ایالات متحده، سایت "FitStudio" را به طور تخصصی در زمینه تناسب اندام توسعه داده است. کارشناسان این رشته محتوایی با ارزش افزوده بالا ارائه می دهند. کاربران اینترنت در تعامل هستند، نظر می دهند و آنها را به اشتراک می گذارند. سپس سیرز اثرات مثبت کمپین های خود را با ابزارهایی که در شبکه های اجتماعی در اختیار دارد می سنجد. محتوا به طور سنتی حمایت می شود، اما همچنین در پلتفرم های مختلف Sears.
هنگامی که به دنبال راه هایی برای بهبود سازمان خود هستید، در بسیاری از موقعیت ها، بهترین مکان برای شروع از درون است.
هنگامی که به درستی اجرا شود، بهبودها در شرکت شما می تواند برای هدایت عملکرد و تشویق پیشرفت کارکنان مفید باشد.
جذاب باشید، معیارها را بیاموزید، از روش های آموزشی استفاده کنید و بر کسب و کار تمرکز کنید. همه اینها راه های ساده ای برای بهبود سازمان شما هستند.
بهبود عملکرد سازمان یک فرآیند مداوم است و هر سازمان نیازهای خاص خود را دارد. با این حال، بهبودهای مشترکی وجود دارد که برای بسیاری از سازمان ها به طور مداوم ضروری است، از جمله:
· استراتژی و ماموریت: ترسیم تغییرات در استراتژی و ماموریت اغلب دشوار است، اما، به عنوان یک صاحب کسب و کار، باید به طور مستمر نظارت کنید که سازمان شما چقدر به ماموریت شما عمل می کند یا اینکه آیا آن را انجام می دهد، و باید برای تغییر استراتژی ها آماده باشید. در صورت نیاز
· ساختار سازمانی: این به نقش ها، اهداف و مسئولیت های افراد، بخش ها و تیم ها مربوط می شود. ساختارها تغییر می کنند، برخی نسبتاً جزئی هستند، در حالی که برخی مانند ادغام شدید و شدید در نظر گرفته می شوند.
· افراد: بهبودهای سازمانی در مورد پرسنل شامل جابجایی، استخدام، آموزش و سایر تغییراتی است که برای سازمان مفید خواهد بود.
· دانش: تغییرات/بهبود دانش یک سازمان برای فرآیند، پیشرفت و ابتکار حیاتی است.
این یک واقعیت است که سرعت تغییرات آنقدر سریع است که ادغام ها و اکتساب ها به عنوان یکی از بهترین راه های دستیابی به رشد استراتژیک در حال افزایش هستند. اگر آماده یا مایل به ادغام یا تصاحب کسب و کار دیگری نباشید، چه؟ شش مرحله برای رشد کسب و کار خود را از درون بررسی کنید.
در اقتصاد کند ما، با وجود ادغام ها و تملک های متعدد، ظرفیت یک کسب و کار برای رشد در دستان مردم آن است.
مدیران عامل در سرتاسر جهان به دنبال بهبود عملکرد سازمانی صرف نظر از اندازه یا صنعت هستند. مطالب زیادی در مورد این موضوع نوشته و مطالعه شده است، و ما در تعداد بیشماری از نظرسنجیها و کتابها متوجه میشویم که شش مرحله وجود دارد که به طور مؤثر اجرا میشوند، باعث بهبود عملکرد و ظرفیت رشد میشوند.
تعامل با کارمندان یکی از موضوعاتی است که امروزه در کسب و کار بیش از حد مکتوب و صحبت می شود. در زیر اقدامات کلیدی وجود دارد که شما بهعنوان یک صاحب کسبوکار میتوانید انجام دهید تا افراد خود را قادر به تعامل کنید: احساس اشتیاق نسبت به کاری که انجام میدهند، ارائه بهترین عملکرد و تقویت تعهدشان:
درک قوی از استراتژی کسب و کار خود در سراسر نیروی کار خود ایجاد کنید. اطمینان حاصل کنید که همه می توانند به سوالات زیر پاسخ دهند: چرا مشتریان از ما خرید می کنند؟ رقبای اصلی ما چه کسانی هستند و چرا مشتریان از آنها خرید می کنند؟ چگونه به تمایز منحصر به فرد خود کمک کنم؟
ایجاد اعتماد. کارکنان باید بدانند که مدیران و مدیران اجرایی به آنها به عنوان مردم و همچنین متعهد به موفقیت آنها اهمیت می دهند.
اطمینان حاصل کنید که هر کارمندی از مهارت های مورد علاقه خود استفاده می کند و از میزان مؤثری از خودمختاری برخوردار است.
هر بخش را روی بهبود رویههایش متمرکز کنید و فعالیتهایش را برای دستیابی بهتر به تمایز رقابتی شرکت از طریق کارهایی که افراد انجام میدهند و چگونه انجام میدهند، هدف قرار دهید.
ارتباطات در سازمان های امروزی پادشاه است. این یکی از بزرگترین چالشهایی است که رهبران دارند و احتمالاً برای بسیاری از شرکتها نقطه ضعف است. با زبانی ساده، خلاقانه، تعاملی و روزانه در مورد موضوعات اصلی کسب و کار، مانند:
· اهداف عملکرد بخش و سازمان، پیشرفت، موانع و راه حل ها
· داستان هایی در مورد رقبا و موفقیت های مشتری، به عنوان مثال، از فروش و خدمات مشتری
· ابتکارات سازمانی فعلی
سیاست ها، رویه ها و ساختار شرکت شما چقدر با استراتژی تمایز رقابتی شما هماهنگ است؟ به دنبال نشانگرهای ناهماهنگی مانند:
· آیا مردم برای انجام کارها باید روی خط مشی ها و رویه های کاری کار کنند؟
· آیا خطمشیها و رویههای کاری شما به مردم این امکان را میدهد که کارهای درست را سریع انجام دهند؟
· روابط بین کارکردها، یعنی تولید و فروش چگونه است؟ آیا درگیری ها و ناامیدی ها امری عادی است؟
برای داشتن معنا، معیارهایی که افراد روی آنها تمرکز می کنند باید توسط آنها درک شود تا تحت تأثیر آنها باشد. در اینجا آمده است که چگونه معیارها می توانند به هر بخش کمک کنند تا به شرکت شما در رسیدن به اهداف کمک کند:
· زمانی که معیارهای شما به عنوان راهنمای تصمیمگیری و اولویتبندی کار عمل میکنند، میتوانند ارزش زیادی داشته باشند.
· معیارهای غیرمالی که مستقیماً به تمایز رقابتی شما مربوط می شود، می تواند به همسو شدن همه در جهت استراتژیک مشابه کمک کند.
· توضیح نحوه انتخاب و اندازهگیری معیارها و تنظیم معیارها برای هر بخش میتواند افراد را قادر سازد تا بفهمند که هر کدام چگونه در عملکرد شرکت تفاوت ایجاد میکنند.
بسیاری از سازمان ها دارای نیروی کاری هستند که به سن بازنشستگی سنتی نزدیک شده یا از آن گذشته است. علاوه بر این، سطوح پایین مشارکت ممکن است منجر به افزایش گردش مالی شود، زیرا فرصتهای شغلی بیشتری در دسترس افراد قرار میگیرد. آیا آموزشهایی دارید که افراد را قادر میسازد تا کارهای ضروری را با ترک یا بازنشستگی انجام دهند؟ آیا تلاش آموزشی شما سازمان را با مهارت هایی برای آینده آماده می کند؟ در اینجا روش هایی وجود دارد که می توانید اطمینان حاصل کنید که کارکنان شما برای کارهایی که برای شرکت شما انجام می دهند به طور مطلوب آموزش دیده اند:
یک طرح نیروی کار برای اطمینان از اینکه استخدام به موقع انجام می شود تا افراد توسعه یابد، تهیه کنید.
همه کارکنان باید آموزش هایی را ببینند که برای وظایف فعلی آنها اعمال می شود و آینده محور است.
مسیرهای شغلی را برای پیشرفت افراد به سمت نقش هایی که در آینده مورد نیاز است ایجاد کنید. افراد خود را بشناسید و اهداف آنها برای آینده چیست. از آنها در هدایت مسیرهای آینده خود در شرکت خود حمایت کنید.
نویسندگان و کارشناسان سه نوع پیشنهاد ارزش یا استراتژی های تمایز رقابتی را در تجارت تصدیق می کنند. قانون سرانگشتی همچنان این است که کار را در همه موارد خوب انجام دهید، اما انتخاب یک حوزه واحد که در آن شرکت شما می تواند و می تواند برتر باشد. سه نوع عبارتند از:
· صمیمیت با مشتری: ارائه سفارشی سازی برای پاسخگویی به نیازهای فردی هر مشتری، ارائه تجربیات برجسته مشتری و ایجاد روابط قوی و طولانی مدت با مشتری
· بهره وری عملیاتی: ارائه مجموعه ای جهانی از محصولات و خدمات طراحی شده برای مقرون به صرفه بودن برای مشتریان. این به همان اندازه رقابتی بر سر قیمت نیست، بلکه ارزشی را برای مشتریان فراهم می کند که باعث صرفه جویی در هزینه آنها می شود. آیا محصولات شما فرآیندهای مشتری را کارآمدتر می کند، یعنی زمان خرابی را کاهش می دهد، کیفیت را بهبود می بخشد؟
· پیشرو: ارائه محصولات و خدمات جدید و نوآورانه بر اساس آخرین فناوری ها و شیوه ها. این بستگی به داشتن یک عملکرد تحقیقاتی قوی، با معرفی مکرر محصولات و خدمات جدید و بهبود یافته دارد که هم متفاوت هستند و هم به طور مؤثر نیازهای مشتری را برآورده می کنند.
این شش مرحله مستلزم تلاش مداوم برای تداوم است. این را با تجربه خود مقایسه کنید - این اقدامات چگونه در تولید بهبود عملکرد اندازه گیری می شود؟ این مراحل چگونه با فعالیت های در حال انجام در سازمان شما برای ایجاد عملکرد مرتبط است؟
در حالی که بسیاری از کسبوکارها در طول کووید-19 با مشکل مواجه شدهاند، سایرین رشد و موفقیت را تجربه کردهاند. در اینجا برخی از ویژگی های رایج این مشاغل آورده شده است.
انعطاف پذیری، ارتباطات خوب و مسئولیت اجتماعی چند ویژگی یک تجارت پر رونق پس از همه گیری است.
بسیاری از کسبوکارها با استفاده از ویژگیهایی مانند همدلی و خلاقیت راههایی برای سازگاری با نیازهای مشتریان خود در همهگیری پیدا کردند.
در طول همهگیری کووید-19، تعداد بیشماری از صاحبان کسبوکارهای کوچک با ابهاماتی مواجه بودهاند (و هنوز هم با آن مواجه هستند) که با یک بیماری همهگیر جهانی همراه است. در حالی که بسیاری از کسبوکارها در تلاش هستند تا تأثیرات مداوم بر اقتصاد و بازار مصرف را کنترل کنند، برخی از آنها واقعاً در این چشمانداز شکوفا میشوند.
در سراسر صنایع، کسبوکارها مجبور بودند در مورد نحوه رشد کسب و کار تغییر عملیات خود و تطبیق دستورالعملهای جدید فاصلهگذاری اجتماعی، سریع تصمیم بگیرند.
در اینجا برخی از ویژگیهای مشترک کسبوکارهایی که در طول کووید-19 رشد کردهاند، آورده شده است. کشف کنید که چگونه 45000 مدیر عامل کسب و کار خود را رشد می دهند. برای یافتن مشتریان جدید، جمع آوری پول و یافتن راه حل های قابل اعتماد برای هر اولویت کاری، با شرکت های تأیید شده در یک شبکه خصوصی امن ارتباط برقرار کنید.
وقتی همهگیری شروع شد، کسبوکارهایی که میتوانستند با تغییرات پیش بروند، در باز نگه داشتن درهای خود موفقترین بودند. رستورانها میتوانستند گزینههای تحویل بدون تماس را ارائه دهند، و فروشگاههای مواد غذایی گزینههای بیشتری برای تحویل و خرید در خانه ایجاد کردند.
بسیاری از کسبوکارها پروتکلهای پرسنلی خود را با مجبور کردن کارمندان به کار در شیفتهای متناوب برای کاهش قرار گرفتن در معرض تغییر دادهاند. این امر باعث انعطاف پذیری هم از سوی کارمندان و هم از سوی کارفرما می شود. علاوه بر این، تعیین حداکثر تعداد افرادی که می توانند به طور همزمان در یک مکان تجاری باشند نیاز به برنامه ریزی و پروتکل های امنیتی مناسب با کارمندان اضافی دارد.
شفاف بودن با پایگاه مصرف کننده و کارمندان برای صاحبان مشاغل بسیار مهم است. برقراری ارتباط عادات بهداشتی مناسب، رعایت ردیابی تماس و افزایش پروتکل های آموزشی چند راه برای کسب و کارهای موفق برای برقراری ارتباط موثر با کارمندان است.
علاوه بر این، اطلاع دادن به مشتریان از تغییرات ساعتها در فروشگاههای آجری یا ایجاد جزوههای اطلاعاتی در مورد تغییراتی که قرار است در کسبوکار برای کمک به حفظ امنیت مشتریان اعمال کنند، باعث ایجاد اعتماد در جامعه میشود.
مسئولیت اجتماعی به معنای اقدام به نفع کل جامعه است. به طور معمول، مسئولیت اجتماعی با حمایت از اهداف خیریه یا محیطی همراه است. در طول همهگیری کنونی، این به معنای توجه به روشهای تمیز کردن مناسب و تلاشهای بهداشتی و اجرای پروتکلهای جدید با مصرفکنندگان است.
در ایالت ها یا شهرهایی که ماسک اجباری دارند، کسب و کارها ممکن است از ارائه خدمات به مشتریانی که ماسک نمی زنند خودداری کنند، در نتیجه سایر خریداران یا مشتریان را از قرار گرفتن در معرض احتمالی دور نگه می دارند. اکثر آنها همچنین مطمئن شدهاند که دستورالعملهای CDC، از جمله اجرای فاصله اجتماعی مناسب، ایستگاههای شستشوی مکرر دستها و ضدعفونیسازی در سراسر کسبوکارشان را رعایت میکنند تا مشتریان در هنگام حضور در مکانهایشان احساس راحتی بیشتری کنند.
هر کسب و کاری باید خلاق باشد و راه حل های جدیدی برای مشکلات مشتریان بیابد.
کسبوکارهایی که میتوانستند به منابع درآمدی متعدد و اقلام حیاتی مورد نیاز برای ادامه کسبوکارشان تکیه کنند، توانستند در طول همهگیری پیشرفت کنند. صاحبان کسبوکار هوشمند بهجای ترساندن یا گرفتن تصمیمهای سریع و کوتاهمدت که در بلندمدت به کسبوکار کمکی نمیکند، به این فکر کردند که چگونه از منابع موجود خود استفاده کنند و تواناییهای خود را در محیط فعلی تنظیم کنند.
هر کسب و کاری باید خلاق باشد و راه حل های جدیدی برای مشکلات مشتریان بیابد. این بیماری همه گیر به کارآفرینان مبتکر و آینده نگر این فرصت را داده است تا بدرخشند و این عضلات خلاق را منعطف کنند. کسبوکارهایی که خارج از چارچوب فکر میکردند و شیوه اداره کسبوکار خود را دوباره تصور میکردند - مانند آنهایی که تجربیات حضوری را به صورت آنلاین ارائه کردند - توانستند به راههای جدید دسترسی و جذب مشتریان را ادامه دهند.
این بیماری همه گیر باعث شده است که بیشتر مردم در زندگی روزمره خود با ناشناخته ها دست و پنجه نرم کنند. این می تواند باعث افزایش استرس در بین مصرف کنندگان و کارمندانی شود که ممکن است نگران بیمار شدن، از دست دادن شغل خود یا مراقبت از اعضای بیمار خانواده باشند. درک این مسائل و پاسخگویی با همدلی به صاحبان مشاغل کمک کرده است تا کارمندان و مشتریان خود را به طور یکسان در طول همه گیری حفظ کنند.