هنگامی که به دنبال راه هایی برای بهبود سازمان خود هستید، در بسیاری از موقعیت ها، بهترین مکان برای شروع از درون است.
هنگامی که به درستی اجرا شود، بهبودها در شرکت شما می تواند برای هدایت عملکرد و تشویق پیشرفت کارکنان مفید باشد.
جذاب باشید، معیارها را بیاموزید، از روش های آموزشی استفاده کنید و بر کسب و کار تمرکز کنید. همه اینها راه های ساده ای برای بهبود سازمان شما هستند.
بهبود عملکرد سازمان یک فرآیند مداوم است و هر سازمان نیازهای خاص خود را دارد. با این حال، بهبودهای مشترکی وجود دارد که برای بسیاری از سازمان ها به طور مداوم ضروری است، از جمله:
· استراتژی و ماموریت: ترسیم تغییرات در استراتژی و ماموریت اغلب دشوار است، اما، به عنوان یک صاحب کسب و کار، باید به طور مستمر نظارت کنید که سازمان شما چقدر به ماموریت شما عمل می کند یا اینکه آیا آن را انجام می دهد، و باید برای تغییر استراتژی ها آماده باشید. در صورت نیاز
· ساختار سازمانی: این به نقش ها، اهداف و مسئولیت های افراد، بخش ها و تیم ها مربوط می شود. ساختارها تغییر می کنند، برخی نسبتاً جزئی هستند، در حالی که برخی مانند ادغام شدید و شدید در نظر گرفته می شوند.
· افراد: بهبودهای سازمانی در مورد پرسنل شامل جابجایی، استخدام، آموزش و سایر تغییراتی است که برای سازمان مفید خواهد بود.
· دانش: تغییرات/بهبود دانش یک سازمان برای فرآیند، پیشرفت و ابتکار حیاتی است.
این یک واقعیت است که سرعت تغییرات آنقدر سریع است که ادغام ها و اکتساب ها به عنوان یکی از بهترین راه های دستیابی به رشد استراتژیک در حال افزایش هستند. اگر آماده یا مایل به ادغام یا تصاحب کسب و کار دیگری نباشید، چه؟ شش مرحله برای رشد کسب و کار خود را از درون بررسی کنید.
در اقتصاد کند ما، با وجود ادغام ها و تملک های متعدد، ظرفیت یک کسب و کار برای رشد در دستان مردم آن است.
مدیران عامل در سرتاسر جهان به دنبال بهبود عملکرد سازمانی صرف نظر از اندازه یا صنعت هستند. مطالب زیادی در مورد این موضوع نوشته و مطالعه شده است، و ما در تعداد بیشماری از نظرسنجیها و کتابها متوجه میشویم که شش مرحله وجود دارد که به طور مؤثر اجرا میشوند، باعث بهبود عملکرد و ظرفیت رشد میشوند.
تعامل با کارمندان یکی از موضوعاتی است که امروزه در کسب و کار بیش از حد مکتوب و صحبت می شود. در زیر اقدامات کلیدی وجود دارد که شما بهعنوان یک صاحب کسبوکار میتوانید انجام دهید تا افراد خود را قادر به تعامل کنید: احساس اشتیاق نسبت به کاری که انجام میدهند، ارائه بهترین عملکرد و تقویت تعهدشان:
درک قوی از استراتژی کسب و کار خود در سراسر نیروی کار خود ایجاد کنید. اطمینان حاصل کنید که همه می توانند به سوالات زیر پاسخ دهند: چرا مشتریان از ما خرید می کنند؟ رقبای اصلی ما چه کسانی هستند و چرا مشتریان از آنها خرید می کنند؟ چگونه به تمایز منحصر به فرد خود کمک کنم؟
ایجاد اعتماد. کارکنان باید بدانند که مدیران و مدیران اجرایی به آنها به عنوان مردم و همچنین متعهد به موفقیت آنها اهمیت می دهند.
اطمینان حاصل کنید که هر کارمندی از مهارت های مورد علاقه خود استفاده می کند و از میزان مؤثری از خودمختاری برخوردار است.
هر بخش را روی بهبود رویههایش متمرکز کنید و فعالیتهایش را برای دستیابی بهتر به تمایز رقابتی شرکت از طریق کارهایی که افراد انجام میدهند و چگونه انجام میدهند، هدف قرار دهید.
ارتباطات در سازمان های امروزی پادشاه است. این یکی از بزرگترین چالشهایی است که رهبران دارند و احتمالاً برای بسیاری از شرکتها نقطه ضعف است. با زبانی ساده، خلاقانه، تعاملی و روزانه در مورد موضوعات اصلی کسب و کار، مانند:
· اهداف عملکرد بخش و سازمان، پیشرفت، موانع و راه حل ها
· داستان هایی در مورد رقبا و موفقیت های مشتری، به عنوان مثال، از فروش و خدمات مشتری
· ابتکارات سازمانی فعلی
سیاست ها، رویه ها و ساختار شرکت شما چقدر با استراتژی تمایز رقابتی شما هماهنگ است؟ به دنبال نشانگرهای ناهماهنگی مانند:
· آیا مردم برای انجام کارها باید روی خط مشی ها و رویه های کاری کار کنند؟
· آیا خطمشیها و رویههای کاری شما به مردم این امکان را میدهد که کارهای درست را سریع انجام دهند؟
· روابط بین کارکردها، یعنی تولید و فروش چگونه است؟ آیا درگیری ها و ناامیدی ها امری عادی است؟
برای داشتن معنا، معیارهایی که افراد روی آنها تمرکز می کنند باید توسط آنها درک شود تا تحت تأثیر آنها باشد. در اینجا آمده است که چگونه معیارها می توانند به هر بخش کمک کنند تا به شرکت شما در رسیدن به اهداف کمک کند:
· زمانی که معیارهای شما به عنوان راهنمای تصمیمگیری و اولویتبندی کار عمل میکنند، میتوانند ارزش زیادی داشته باشند.
· معیارهای غیرمالی که مستقیماً به تمایز رقابتی شما مربوط می شود، می تواند به همسو شدن همه در جهت استراتژیک مشابه کمک کند.
· توضیح نحوه انتخاب و اندازهگیری معیارها و تنظیم معیارها برای هر بخش میتواند افراد را قادر سازد تا بفهمند که هر کدام چگونه در عملکرد شرکت تفاوت ایجاد میکنند.
بسیاری از سازمان ها دارای نیروی کاری هستند که به سن بازنشستگی سنتی نزدیک شده یا از آن گذشته است. علاوه بر این، سطوح پایین مشارکت ممکن است منجر به افزایش گردش مالی شود، زیرا فرصتهای شغلی بیشتری در دسترس افراد قرار میگیرد. آیا آموزشهایی دارید که افراد را قادر میسازد تا کارهای ضروری را با ترک یا بازنشستگی انجام دهند؟ آیا تلاش آموزشی شما سازمان را با مهارت هایی برای آینده آماده می کند؟ در اینجا روش هایی وجود دارد که می توانید اطمینان حاصل کنید که کارکنان شما برای کارهایی که برای شرکت شما انجام می دهند به طور مطلوب آموزش دیده اند:
یک طرح نیروی کار برای اطمینان از اینکه استخدام به موقع انجام می شود تا افراد توسعه یابد، تهیه کنید.
همه کارکنان باید آموزش هایی را ببینند که برای وظایف فعلی آنها اعمال می شود و آینده محور است.
مسیرهای شغلی را برای پیشرفت افراد به سمت نقش هایی که در آینده مورد نیاز است ایجاد کنید. افراد خود را بشناسید و اهداف آنها برای آینده چیست. از آنها در هدایت مسیرهای آینده خود در شرکت خود حمایت کنید.
نویسندگان و کارشناسان سه نوع پیشنهاد ارزش یا استراتژی های تمایز رقابتی را در تجارت تصدیق می کنند. قانون سرانگشتی همچنان این است که کار را در همه موارد خوب انجام دهید، اما انتخاب یک حوزه واحد که در آن شرکت شما می تواند و می تواند برتر باشد. سه نوع عبارتند از:
· صمیمیت با مشتری: ارائه سفارشی سازی برای پاسخگویی به نیازهای فردی هر مشتری، ارائه تجربیات برجسته مشتری و ایجاد روابط قوی و طولانی مدت با مشتری
· بهره وری عملیاتی: ارائه مجموعه ای جهانی از محصولات و خدمات طراحی شده برای مقرون به صرفه بودن برای مشتریان. این به همان اندازه رقابتی بر سر قیمت نیست، بلکه ارزشی را برای مشتریان فراهم می کند که باعث صرفه جویی در هزینه آنها می شود. آیا محصولات شما فرآیندهای مشتری را کارآمدتر می کند، یعنی زمان خرابی را کاهش می دهد، کیفیت را بهبود می بخشد؟
· پیشرو: ارائه محصولات و خدمات جدید و نوآورانه بر اساس آخرین فناوری ها و شیوه ها. این بستگی به داشتن یک عملکرد تحقیقاتی قوی، با معرفی مکرر محصولات و خدمات جدید و بهبود یافته دارد که هم متفاوت هستند و هم به طور مؤثر نیازهای مشتری را برآورده می کنند.
این شش مرحله مستلزم تلاش مداوم برای تداوم است. این را با تجربه خود مقایسه کنید - این اقدامات چگونه در تولید بهبود عملکرد اندازه گیری می شود؟ این مراحل چگونه با فعالیت های در حال انجام در سازمان شما برای ایجاد عملکرد مرتبط است؟