چارت سازمانی چیست و چه مزیتی دارد؟ ساختار داخلی یک سازمان یا کسب و کار را نشان می دهد. کارمندان و عملکردها با مستطیل ها یا انواع دیگری از اشکال نشان داده می شوند که گاهی اوقات با عکس ها، جزئیات تماس، پیوندها، نمادها یا تصاویر تکمیل می شوند. خطوط مستقیم یا زاویه دار سطوح بین آنها را به هم متصل می کند. نرم افزار نمودار سازمانی آنلاین ما به شما این امکان را می دهد که سلسله مراتب و موقعیت افراد، موقعیت ها و بخش هایی که سازمان را تشکیل می دهند را به وضوح نشان دهید.
بهترین قالب برای نمودار سازمانی چیست؟ بسته به نیاز شما و نوع سازمان شما، ممکن است بهتر باشد یک نوع غیر سنتی از قالب چارت سازمانی را انتخاب کنید. سه دسته اصلی نمودار سازمانی وجود دارد: سلسله مراتبی، ماتریسی و مسطح.
این نمودار رایج ترین نوع است و مترادف با نمودار سلسله مراتبی است. سلسله مراتب شکلی از هرم است که در آن یک گروه یا شخص در راس قرار دارد، در حالی که آنهایی که قدرت کمتری دارند در پایین تر قرار دارند. به یک سلطنت با یک پادشاه یا ملکه در راس، یا یک تجارت با مدیر عامل در راس فکر کنید. در یک سلسله مراتب، اعضا به طور کلی با مافوق و زیردستان ارتباط برقرار می کنند.
معمولاً فقط در مواردی استفاده می شود که افراد به چندین مدیر وابسته باشند. شرکتی را با تیمی از طراحان گرافیک مثال بزنید که همگی به طراح گرافیک پاسخ می دهند. طراحان گرافیک روی پروژه های دیگری نیز کار می کنند که توسط مدیر پروژه خودشان هدایت می شوند. در این صورت طراحان گرافیک دو مدیر دارند.
این نوع چارت سازمانی که گاهی به آن چارت سازمانی افقی نیز گفته می شود، سطوح مدیریتی میانی کمی دارد یا اصلاً وجود ندارد و عموماً از دو سطح مدیریت و کارگران تشکیل شده است. در این گونه شرکت ها، کارکنان وظایف بیشتری دارند و به طور مستقیم در تصمیم گیری دخالت دارند.
روابط در نمودارها گاهی اوقات به عنوان روابط سلسله مراتبی (یا زنجیره فرمان) نامیده می شوند. آنها روابط مدیر و زیردستان و همچنین روابط جانبی را نشان می دهند که به افراد در همان سطح اشاره دارد. در روابط سلسله مراتبی، ممکن است خطوط ثابتی داشته باشید که خطوط اصلی قدرت را نشان می دهد، یا خطوط نقطه چینی که خطوط ثانویه اختیار را نشان می دهد. تا زمانی که روابط رسمی واضح باشد، هیچ قانون سخت و سریعی در مورد نمادها و خطوط مورد استفاده در فلوچارت ها وجود ندارد.
مردم اغلب تفاوت مدیریت و رهبری را به عنوان یک چیز اشتباه می گیرند، اما در اصل آنها بسیار متفاوت هستند. تفاوت اصلی بین این دو این است که رهبران افرادی را دارند که آنها را دنبال می کنند، در حالی که مدیران افرادی دارند که به سادگی برای آنها کار می کنند.
رهبری به معنای ایجاد انگیزه در افراد برای درک و باور به چشماندازی است که شما برای شرکت تعیین کردهاید و برای دستیابی به اهدافتان با شما همکاری کنند.
در حالی که مدیریت بیشتر در مورد اداره کار و اطمینان از انجام فعالیت های روزمره آنطور که باید انجام می شود. با این حال، برای اینکه صاحب یک کسب و کار کوچک موفق باشد، باید هم رهبر و هم مدیری قوی باشد تا تیم خود را به کار در جهت چشم انداز موفقیت تشویق کند.
بنابراین رهبری و مدیریت باید دست به دست هم بدهند. اگرچه آنها یکسان نیستند، اما پیوند نزدیکی دارند و مکمل یکدیگر هستند. هر تلاشی برای تفکیک این دو در یک سازمان احتمالاً بیش از آن که حل کند مشکلاتی را ایجاد می کند.
برای موفقیت هر شرکتی، به مدیریتی نیاز دارد که بتواند کارکنانش را برنامه ریزی، سازماندهی و هماهنگ کند و رهبرانی که الهام بخش و برانگیخته شوند تا بهترین عملکرد را داشته باشند. تفاوت مدیریت و رهبری را در ادامه می خوانید.
رهبران تمایل به تمجید از موفقیت و هدایت افراد دارند، در حالی که مدیران برای یافتن عیوب تلاش می کنند. یک رهبر موفق تصویری از آنچه می بیند برای شرکت امکان پذیر است را ترسیم می کند و برای الهام بخشیدن و مشارکت افراد خود در تبدیل آن چشم انداز به واقعیت کار می کند.
به جای اینکه افراد را فقط به عنوان یک مجموعه خاص از مهارت ها ببینند، فراتر از آنچه می توانند انجام دهند فکر می کنند و آنها را فعال می کنند تا بخشی از چیزی بسیار بزرگتر باشند.
یک رهبر در تجارت به خوبی می داند که چگونه تیم های با عملکرد بالا می توانند در هنگام کار با یکدیگر به جای اینکه افراد به طور مستقل کار می کنند، کارهای بیشتری انجام دهند.
هم مدیران و هم رهبران باید درک کنند که چه کاری باید انجام دهند و برای دستیابی به برتری در انجام آن، باید ماهیت تفاوت بین خود را درک کنند.
این یک موضوع تفاوت مدیریت و رهبری تعریف است - درک اینکه چگونه نقش ها متفاوت هستند و کجا ممکن است همپوشانی داشته باشند. به عنوان مثال، مدیران با کنترل موقعیت ها برای رسیدن به اهداف خود یا فراتر از آن، بر تعیین، اندازه گیری و دستیابی به اهداف تمرکز خواهند کرد. در حالی که رهبران بر روی این اهداف و انگیزه دادن به افراد برای دستیابی به آنها تمرکز خواهند کرد.
شما باید به یکی بدون دیگری فکر کنید تا واقعاً تفاوتهایی را که بین آنها وجود دارد ببینید، زیرا مدیریت بدون رهبری فقط منابعی را برای حفظ کنترل میکند.
گاهی مراقبت از خانواده به معنای مراقبت از خود است. تصمیم شما برای کسب مدرک به همان اندازه برای شماست که برای آنها. به همین دلیل است که می خواهید شغلی را انتخاب کنید که نه تنها از افرادی که دوست دارید حمایت کند، بلکه به شما امکان می دهد از رفتن به سر کار هر روز لذت ببرید.
شما در تمام طول زندگی خود در مشاغل مختلفی کار کرده اید، اما آماده راه اندازی یک شغل هستید. شما متعهد به برداشتن گامهای لازم برای تثبیت خود در زمینه کسبوکار هستید، جایی که گزینهها بسیار زیاد است. جای تعجب نیست که برای کمک به دستیابی به این هدف، به دریافت مدرک مدیریت کسب و کار فکر می کنید.
قبل از کاوش در بسیاری از مشاغل مشاوره مدیریت کسب و کار در آنجا، مفید است که با عناصر آموزشی که به تجهیز دانشجویان برای چنین موقعیت هایی کمک می کند آشنا شوید. برنامه درسی در یک برنامه مدیریت کسب و کار، زیرکی اساسی کسب و کار مورد نیاز برای موفقیت در این صنعت پویا را پوشش می دهد.
فارغ از سطح مدرک، رشته های مدیریت کسب و کار می توانند انتظار کسب اطلاعات بیشتر در مورد اصول کسب و کار، اثربخشی سازمانی، تجزیه و تحلیل داده ها، مدیریت روابط و موارد دیگر را داشته باشند. بیایید نگاهی دقیقتر به انواع دورههایی بیندازیم که میتوانید در مقطع کاردانی یا کارشناسی انتظار داشته باشید.
دوره های مشترک کاردانی مدیریت بازرگانی:
· تجزیه و تحلیل کسب و کار و هوش
· مدیریت منابع انسانی
· مدیریت عملکرد و پروژه
· خدمات مشتری
· دوره های لیسانس متداول مدیریت بازرگانی:
· حسابداری برای مدیران کسب و کار
· قانون تجارت و رفتار اخلاقی
· تصمیم گیری مالی و مدیریت ریسک
· توسعه تیم پویا
دوره های ذکر شده در بالا به تجهیز مشاوره مدیریت کسب و کار به مجموعه مهارت های همه کاره ای کمک می کند که می تواند در موقعیت های مختلف در این زمینه اعمال شود. گزینه های مناسب زیادی برای دارندگان مدرک کاردانی و کارشناسی وجود دارد. بیایید برخی از مشاغل رایج مدیریت کسب و کار را بررسی کنیم.
کسب مدرک کاردانی در مدیریت کسب و کار این پتانسیل را دارد که تأثیر مثبتی بر آینده شغلی و پتانسیل درآمد شما داشته باشد. طبق اداره آمار کار (BLS) در سال 2017، دارندگان مدرک کاردانی به طور متوسط سالانه 6864 دلار بیشتر از کسانی که فقط دیپلم دبیرستان داشتند، درآمد داشتند.
دانستن این عالی است، اما چه فرصت هایی برای دارندگان مدرک کاردانی وجود دارد؟ برای کمک به ارائه ایده بهتر از آنچه در دسترس است، بیش از 155000 آگهی شغلی را در سال گذشته تجزیه و تحلیل کردیم.
کارگران در این حوزه ها بر نظارت و نگهداری سوابق مالی شرکت تمرکز می کنند. وظایف معمولاً شامل کدگذاری اسناد طبق رویه، ثبت و خلاصه کردن دادههای عددی از طرف شرکت و تطبیق هرگونه اختلاف مالی یافت شده در حین رعایت سیاستهای فدرال، ایالتی و شرکت است.
دستیاران اداری معمولاً به تماس های تلفنی پاسخ می دهند، جلسات را برنامه ریزی می کنند، اطلاعات پایگاه داده را به روز می کنند، فاکتورها را تهیه می کنند و نامه های دریافتی و خروجی را مدیریت می کنند. این کارکنان باید سازماندهی شده و جزئیات گرا باشند، زیرا آنها مسئولیت انواع وظایف اداری را بر عهده دارند که کسب و کارها را به خوبی اداره می کند.
این کارگران را میتوان در طیف وسیعی از صنایع یافت – اگر محصول یا خدماتی وجود داشته باشد، کسبوکارها به کسی برای فروش آن نیاز دارند. آنها تخصص در مورد کالا ارائه می دهند، به سوالات مشتریان پاسخ می دهند و معاملات را پردازش می کنند. بسیاری از این موقعیت ها پتانسیل دریافت پورسانت را دارند، که در صورت یافتن موقعیت و ساختار پرداخت مناسب، می تواند پتانسیل درآمدزایی شما را افزایش دهد.
دقیقاً در عنوان وجود دارد - همکاران خدمات مشتری همه در مورد خدمت به مشتری هستند. خواه گوش دادن به سوالات یا نگرانی های مشتری، سفارش دادن، ارائه اطلاعات در مورد محصولات و خدمات یا ثبت جزئیات اطلاعات تماس مشتری باشد، این متخصصان کسب و کار مطمئن می شوند که مشتریان و مشتریان دیده می شوند. صبر و درک در این موقعیت بسیار زیاد است، زیرا همکاران خدمات مشتری اغلب به شکایات مشتریان گوش می دهند و برای حل آنها تلاش می کنند.
یک بانکدار شخصی کل روابط مشتری با یک بانک خرده فروشی را اداره می کند. از وام ها و حساب های شخصی گرفته تا صندوق های امانی و سرمایه گذاری. بنابراین، این بانکداران دانش گسترده ای در مورد محصولات و خدمات ارائه شده توسط یک بانک دارند. آنها می توانند با پاسخ دادن به سؤالات مشتریان و کمک به آنها در تصمیم گیری صحیح برای امور مالی خود، خدمات عالی به مشتریان ارائه دهند. آنها نقطه مرکزی تماس مشتریان هستند.
رابرت ای. کوئین و کیم اس. کامرون از دانشگاه میشیگان در آن آربور ویژگی هایی را بررسی کردند که کسب و کارها را موثر می کند. از میان فهرستی از 39 ویژگی، محققان دو قطب کلیدی را شناسایی کردند: (1) تمرکز و یکپارچگی داخلی در مقابل تمرکز و تمایز خارجی، و (2) انعطافپذیری و اختیار در مقابل ثبات و کنترل.
این کیفیت ها به صورت بصری در چارچوب ارزش های رقابتی، که بخشی از ابزار ارزیابی ساختار سازمانی معتبر و پرکاربرد است، نشان داده می شوند. یک جستجوی سریع در گوگل ممکن است مقالاتی را پیدا کند که از پنج تا هشت نوع فرهنگ شرکتی ذکر شده است. با این حال، چهار نوع کوین و کامرون به طور کلی پذیرفته شده است و به نظر می رسد که بر هر گونه تغییرات تأثیر می گذارد.
فرهنگ قبیله متمرکز بر مردم است به این معنا که شرکت احساس می کند مانند خانواده است. این یک محیط کاری بسیار مشارکتی است که در آن برای هر فردی ارزش قائل است و ارتباطات در اولویت قرار دارد. فرهنگ قبیله اغلب با یک ساختار افقی همراه است که به شکستن موانع بین C-suite و کارمندان کمک می کند و فرصت های مربیگری را تشویق می کند. این شرکتها کنشگرا هستند و تغییرات را پذیرفتهاند، که گواهی بر ماهیت بسیار انعطافپذیر آنهاست.
مزایا: فرهنگ قبیلهای دارای نرخ بالایی از مشارکت کارکنان است و کارکنان شاد مشتریان راضی هستند. به دلیل محیط بسیار سازگار آن، امکان بزرگی برای رشد بازار در فرهنگ قبیله وجود دارد.
معایب: حفظ فرهنگ شرکتی به سبک خانوادگی با رشد شرکت دشوار است. بعلاوه، با ساختار رهبری افقی، عملیات روزانه ممکن است به هم ریخته و فاقد جهت به نظر برسد.
سازگار، تیم محور با ساختار افقی؟ جای تعجب نیست که فرهنگ قبیله ای اغلب در استارت آپ ها و شرکت های کوچکتر دیده می شود. سازمانهای جوانی که تازه شروع به کار کردهاند، تاکید زیادی بر همکاری و ارتباطات دارند، رهبری برای بازخورد و ایدهها به کارکنان نگاه میکند و شرکتها تیمسازی را در اولویت قرار میدهند.
برای شرکتهایی که درصد زیادی از کارمندان از راه دور مانند Hireology ارائهدهنده فناوری منابع انسانی کار میکنند، ایجاد یک فرهنگ و ساختار سازمانی همدلانه و ارتباطی کلید موفقیت است. جوئل شلوند، معاون مهندسی در Hireology گفت: "وقتی یک تیم ترکیبی دارید، کارکنان محلی شما می توانند به پر کردن شکاف ها و ایجاد همدلی کمک کنند." این تیم برای کمک به کارکنان برای درک بهتر و درک نقش همتایان خود، تبادلات شغلی را هماهنگ کرد.
چگونه این فرهنگ را در سازمان خود ایجاد کنید: برای پرورش فرهنگ قبیله ای در شرکت خود، اولین قدم شما این است که به کارمندان خود مراجعه کنید. ارتباطات برای یک فرهنگ قبیله ای موفق حیاتی است، بنابراین به تیم خود بگویید که آماده بازخورد هستید. دریابید که آنها برای چه چیزهایی ارزش قائل هستند، دوست دارند چه چیزی تغییر کند، چه ایده هایی برای پیشبرد بیشتر شرکت دارند. مرحله دوم: افکار آنها را در نظر بگیرید و آنها را عملی کنید.
شیوه ها، اصول، خط مشی ها و ارزش های یک سازمان فرهنگ آن را تشکیل می دهد. فرهنگ یک سازمان نحوه رفتار کارکنان در بین خود و همچنین افراد خارج از سازمان را تعیین می کند.
اجازه دهید انواع فرهنگ سازمانی را درک کنیم:
در چنین فرهنگی، هنجارها و رویه های سازمان از پیش تعریف شده و قوانین و مقررات بر اساس دستورالعمل های موجود تنظیم می شود. کارکنان رفتاری ایده آل دارند و به شدت به سیاست های سازمان پایبند هستند. هیچ کارمندی جرأت نمی کند قوانین را زیر پا بگذارد و به سیاست های از قبل تعیین شده پایبند است.
در فرهنگ عملگرایانه، تأکید بیشتری بر مشتریان و طرف های خارجی می شود. رضایت مشتری انگیزه اصلی کارکنان در فرهنگ عملگرا است. چنین سازمان هایی با مشتریان خود مانند خدا رفتار می کنند و از هیچ قانون مشخصی پیروی نمی کنند. هر کارمندی به سختی تلاش می کند تا مشتریان خود را راضی کند تا حداکثر کسب و کار را از طرف آنها انتظار داشته باشند.
سازمان هایی که از فرهنگ آکادمی پیروی می کنند افراد ماهر را استخدام می کنند. نقش ها و مسئولیت ها با توجه به سابقه، صلاحیت تحصیلی و تجربه کاری کارکنان تفویض می شود. سازمان هایی که از فرهنگ آکادمی پیروی می کنند در مورد آموزش کارکنان موجود بسیار خاص هستند. آنها اطمینان حاصل می کنند که برنامه های آموزشی مختلفی در محل کار برای ارتقاء مهارت های کارکنان انجام می شود. مدیریت تلاش های صادقانه ای برای ارتقاء دانش کارکنان به منظور ارتقای شایستگی حرفه ای آنها انجام می دهد. کارکنان در فرهنگ آکادمی برای مدت طولانی تری به سازمان می چسبند و همچنین در آن رشد می کنند. موسسات آموزشی، دانشگاه ها، بیمارستان ها چنین فرهنگی را اعمال می کنند.
فرهنگ تیم بیسبال، کارکنان را ارزشمندترین دارایی سازمان می داند. کارکنان دارایی های واقعی سازمان هستند که نقش عمده ای در عملکرد موفق آن دارند. در چنین فرهنگی، افراد همیشه دارای لبه بالایی هستند و چندان به فکر سازمان خود نیستند. آژانس های تبلیغاتی، شرکت های مدیریت رویداد، موسسات مالی از چنین فرهنگی پیروی می کنند.
سازمان هایی که از فرهنگ باشگاهی پیروی می کنند، در مورد کارکنانی که جذب می کنند بسیار خاص هستند. افراد بر اساس تخصص، صلاحیت تحصیلی و علایق استخدام می شوند. هرکس کاری را که در آن بهترین است انجام می دهد. کارمندان با پتانسیل بالا به طور مناسب ارتقا می یابند و ارزیابی ها یکی از ویژگی های منظم چنین فرهنگی است.
سازمانهای خاصی وجود دارند که کارکنان در مورد شغل و طول عمر خود چندان مطمئن نیستند. چنین سازمان هایی از فرهنگ قلعه پیروی می کنند. در صورتی که سازمان عملکرد خوبی نداشته باشد، کارکنان را اخراج می کنند. زمانی که سازمان زیان می بیند، افراد بیشترین آسیب را می بینند. صنایع دلالی سهام از چنین فرهنگی پیروی می کنند.
در فرهنگ پسر سخت، بازخورد ضروری است. عملکرد کارکنان هر از چند گاهی بررسی می شود و کار آنها به طور کامل نظارت می شود. مدیران تیم منصوب می شوند تا در مورد سؤالات با اعضای تیم بحث کنند و در صورت لزوم آنها را راهنمایی کنند. کارکنان در چنین فرهنگی تحت نظارت دائمی هستند.
سازمان هایی که از فرهنگ شرکت شما پیروی می کنند تصمیماتی می گیرند که ریسک زیادی را در بر می گیرد و عواقب آن نیز غیرقابل پیش بینی است. اصول و خط مشی های چنین سازمانی برای رسیدگی به مسائل حساس تدوین شده است و رسیدن به نتیجه زمان بر است.
همانطور که از نام آن پیداست کارکنان در چنین فرهنگی به فرآیندها و رویه های سازمان پایبند هستند. بازخورد و بررسی عملکرد در چنین سازمان هایی اهمیت چندانی ندارد. کارکنان از قوانین و مقررات پیروی می کنند و بر اساس ایدئولوژی های محل کار کار می کنند. همه سازمان های دولتی از چنین فرهنگی پیروی می کنند.