لطفا توجه داشته باشید: پست های وبلاگ توسط ویراستاران جستجوی آلفا انتخاب، ویرایش یا نمایش داده نمی شوند. کیفیت مدل کسب و کار محرک کلیدی برای سرمایه گذاری خوب است. اصول و چارچوبهای استراتژی اقیانوس آبی میتوانند از انتخاب سهام پشتیبانی کنند. Square، Salesforce، Intuit، Paypal، Shopify موارد خوب اقیانوس آبی هستند.
در سال 2005، پروفسورهای INSEAD W. Chan Kim و R. Mauborgne چشم انداز تجارت بین المللی را با پرفروش ترین استراتژی اقیانوس آبی که بیش از 3.6 میلیون نسخه فروخته و به 44 زبان مختلف ترجمه شده است، تغییر دادند. کتاب جدیدی (تغییر اقیانوس آبی) به تازگی توسط همین نویسندگان منتشر شده است که دارای بینش ها و نکات بیشتری در مورد نحوه اجرای این روش است.
من به شدت هر دو کتاب را توصیه می کنم. من آنها را هم در حرفه حرفه ای خود و هم برای تصمیمات "سرمایه گذار" خود بسیار مفید یافتم. مفهوم کلیدی ساده است: شرکتها باید از اقیانوسهای قرمز مملو از رقابت به اقیانوسهای آبی فضای بازار بیرقیب و رشد انفجاری حرکت کنند.
اما بیایید با جزئیات بیشتر، چند اصل و چارچوب کلیدی را برجسته کنیم
نیاز به تمرکز تلاش ها بر ارائه ارزش بیشتر برای مشتری، ایجاد و گسترش تقاضا، بدون زحمت در مورد رقابت فعلی.
به جای تمرکز بر مشتریان فعلی، به دنبال غیرمشتریان، افراد/شرکت هایی باشید که در حال حاضر خارج از بازار هستند (ابزار اقیانوس آبی "Non-Customers 3 Tiers" است).
پیشنهاد ارزش باید به وضوح با بازیکنان موجود متفاوت باشد و باید فقط بر برخی از ویژگیهای ارزش انتخاب شده تمرکز کند (ابزار «منحنی ارزش» است).
شرکت باید بتواند استراتژی اقیانوس آبی خود را در یک جمله واضح، ساده و مشخص خلاصه کند (ابزار «تگ لاین» است).
برای جزئیات بیشتر، لطفاً به کتاب ها یا سایر منابع موجود به صورت آنلاین (به عنوان مثال استودیوی رسمی Blue Ocean) مراجعه کنید.
اصول اقیانوس آبی هنوز در زندگی تجاری ما رایج نیست، همانطور که از سؤالات و بررسی های اکثر تحلیلگران مالی می بینید. مفاهیمی مانند معیار، سهم بازار، نوآوریهای من، تقسیمبندی مشتری، به هیچ وجه با استراتژی اقیانوس آبی سازگار نیستند و در نهایت شرکتها را به سمت کالاییسازی بیشتر سوق میدهند.
در 10 سال گذشته، استراتژی اقیانوس آبی به صدها شرکت کمک کرده است تا متفاوت فکر کنند و بر نوآوری های ناپیوسته تمرکز کنند. شرکت های بزرگی مانند سامسونگ (OTC:SSNLF) به طور رسمی اصول اقیانوس آبی را به عنوان ستون های کلیدی واحدهای نوآوری و روش های نوآوری خود پذیرفته اند.
علاوه بر آن، چندین مورد از شرکت ها/سهام های موفقی وجود دارد که اقیانوس های آبی جدیدی ایجاد کرده اند یا در حال ایجاد هستند.
· Square (SQ): مطالعه موردی در آخرین کتاب ("Shift اقیانوس آبی") که توانسته خدمات پرداخت را به "غیر مشتریان" صنعت کارت اعتباری سنتی گسترش دهد.
· Saleforce (CRM)مطالعه موردی دیگری در این کتاب است که می تواند با معرفی نرم افزار به عنوان منطق خدمات، ویژگی های ارزش را برای مشتریان تغییر دهد.
· Intuit (INTU): با Quickbooks Online به فضای بازار جدید و "غیر مشتریان" صنعت حسابداری (به عنوان مثال افراد خوداشتغال) با ویژگی های نوآورانه می پردازد. حتی مشخص نیست رقبای QuickBooks چه کسانی هستند.
· آمازون (AMZN) به وضوح از بسیاری از اصول اقیانوس آبی پیروی کرده است، از تمرکز بر وسواس مشتری گرفته تا تلاش مستمر برای ایجاد فضاهای بازار جدید یا ایجاد اختلال در فضاهای موجود با پیشنهادهای ارزش کاملاً جدید.
پی پال (PYPL) توانسته است ویژگی های ارزش اجتماعی و عاطفی را در یک صنعت سرد و کاربردی به عنوان پردازش پرداخت معرفی کند. و اکنون با Venmo این استراتژی را سرعت می بخشد.
در حال حاضر، چشمگیرترین سهام اقیانوس آبی Shopify (SHOP) است. تقاضای عظیم جدیدی را باز می کند (همه شرکت ها و افرادی که می خواهند تجارت الکترونیکی را بدون قابلیت های دیجیتال و فناوری قوی شروع کنند)، با یک پیشنهاد ارزش بسیار واضح و ساده که بر ویژگی "استفاده آسان" متمرکز شده است. در سبک بسیار اقیانوس آبی، هیچ کس، از جمله خود شرکت، ایده روشنی از Shopify TAM (بازار کل آدرس پذیر) ندارد. من انتظار دارم موارد زیادی از مدرسه کسب و کار در مورد Shopify وجود داشته باشد.
قبل از سرمایه گذاری در یک شرکت، ما همیشه تحلیل دقیق مدل کسب و کار آن را توصیه می کنیم. برای سرمایه گذاران بلند مدت این تقریباً اجباری است.
استراتژی اقیانوس آبی ابزاری عالی برای ارزیابی کیفیت پیشنهاد ارزش شرکت است که جزء کلیدی مدل کسب و کار آن است.
در تجربه ما، استراتژی اقیانوس آبی برای درک درجه واقعی نوآوری یک شرکت و ثبات آن بسیار دقیق است. و از ما در انتخاب چند سهام عالی حمایت کرده است.
شما می توانید نمونه کارها ما را که شامل بیشتر سهام فوق است در وب سایت جدید ما بیابید
موفق ترین شرکت های جهان همه یک چیز مشترک دارند: برندهای قدرتمند. کوکاکولا، گوگل، والمارت، آمازون، رولز رویس، فراری - همه فوراً این نامها و معنای آنها را میشناسند.
استراتژی برندسازی یکی از ارکان اساسی تجارت است. به سادگی ارائه یک پیام نام تجاری یکپارچه می تواند سود را نزدیک به 25٪ افزایش دهد. و شرکتها سالانه صدها میلیون دلار برای ایجاد رویکرد مناسب برای برندسازی سرمایهگذاری میکنند.
در این پست، با دلایل اصلی که چرا استراتژی برند برای موفقیت کسب و کار بسیار مهم است، آشنا خواهید شد.
اصطلاح "برند" در زمینه تجاری از رویه قدیمی "برندینگ" دام برای نشان دادن مالکیت ناشی می شود. و اصل این معنا را حفظ کرده است. در معنای محدود، برند یک لوگو یا نمادی است که یک شرکت یا محصول را مشخص می کند.
با این حال، در یک مفهوم گسترده تر، یک نام تجاری کل هویت یک شرکت برای مشتری است. اجرای یک استراتژی برندسازی در مورد هماهنگ کردن عناصر مختلف آن هویت است، از جمله تبلیغات (به گونه ای که «بر روی برند» باشد)، بسته بندی محصول، ظاهر وب سایت، فرهنگ محل کار و موارد دیگر.
ارزش پیشنهادی چیزی بیش از مجموعه ای از نقاط فروش منحصر به فرد است. این مجموعه کاملی از مزایایی است که مشتریان هنگام خرید از یک شرکت خاص می توانند انتظار داشته باشند.
بیایید آمازون را به عنوان مثال در نظر بگیریم. وقتی یک خریدار بالقوه از Amazon.com بازدید میکند، در عرض چند ثانیه میداند چه چیزی پیشنهاد میشود: مجموعه وسیعی از محصولات، خدمات عالی به مشتریان، تحویل در روز بعد، و دسترسی به تبلیغات و تخفیفها.
این نقاط فروش، که ارزش پیشنهادی کلی را تشکیل میدهند، به روشهای بیشماری از جمله از طریق لوگو، برچسب، ظاهر و احساس وبسایت، کپی کردن، و مراقبتهای پس از مشتری ارتباط برقرار میکنند.
اساساً، یک استراتژی برندسازی به خوبی توسعهیافته، بستهای از مزایا را در نقاط مختلف ارتباط برقرار میکند، مشتریان جدید را مجذوب میکند و آنها را متقاعد میکند که از رقبا چشم پوشی کنند.
یک ضربالمثل قدیمی تجاری است که میگوید: «مردم محصولات نمیخرند، بلکه برندها را میخرند.» در یک کلام: اعتماد. عناصر چشم نواز، معنی دار و به یاد ماندنی برند باعث شناخت و ارتباط بیشتر در بین مشتریان می شود. با گذشت زمان، این رابطه به رابطه اعتماد تبدیل می شود.
استراتژی برندسازی کاتالیزوری است که مشتریان با آن می فهمند، خرید می کنند و در نهایت به یک شرکت یا محصول خاص تکیه می کنند. با ایجاد یک هویت مشخص، نام تجاری این فرض را تقویت می کند که یک محصول به طور قابل اعتماد نتایج یکسانی را بارها و بارها ارائه می دهد.
چرا ممکن است یک مشتری تصمیم به خرید رولز رویس به جای فراری بگیرد؟ یا با رایان ایر بر خلاف امارات پرواز کنید؟ برندسازی خریداران بالقوه را قادر می سازد تا بین گزینه های موجود در بازار تمایز قائل شوند. دقیقاً به دلیل استراتژی های مؤثر برندسازی است که اکثر مردم بلافاصله می دانند که رایان ایر مخفف پروازهای کم هزینه و بدون دردسر است، در حالی که امارات خدمات لوکس را ارائه می دهد
این شرکتها با استفاده از یک استراتژی مؤثر، موقعیتهای روشنی در بازار به دست آوردهاند. این امر ارزیابی مشتریان احتمالی را در مقایسه با رقبا آسان می کند.
از آنجایی که برندها محرک های قدرتمند اعتماد، خریدهای تکراری و شناخت گسترده هستند، دارایی های تجاری فوق العاده ارزشمندی هستند. مثال معروف Oreos را در نظر بگیرید. در ظاهر، کرافت فودز (شرکت مادر) فقط یک تولیدکننده کوکی دیگر است. اما ارزش برندهای محصول خاص آن، که میلیون ها نفر به رسمیت شناخته و مورد اعتماد هستند، ارزش کلی شرکت را به طور چشمگیری افزایش می دهد.
علاوه بر این، برندها اغلب در صنایع مربوطه متقاطع می شوند. صرفاً چسباندن یک نام شناخته شده به یک محصول مرتبط مانند "بستنی Oreo" یا "Trump Tower" می تواند فوراً ارزش آن را افزایش دهد.
از آنجایی که یک استراتژی برندینگ موثر نه تنها مزایای یک شرکت، بلکه ارزش ها و ماموریت آن را نیز به اشتراک می گذارد، ابزار مفیدی برای جذب و نگه داشتن افراد مناسب است.
هنگامی که یک شرکت در مورد آنچه که نشان می دهد روشن است، طبیعتاً برای نیروی کار متعهد و ماهری که دارای اخلاقیات یکسان هستند، جذاب خواهد بود. علاوه بر این، کارمندان بیشتر به شرکتی پایبند هستند که با هدف آنها هماهنگ باشد.
چشم انداز کسب و کار سریعتر از همیشه در حال تغییر است. شرکت های بیشتری در حال اتخاذ رویکرد چند کانالی برای فروش و بازاریابی هستند و اهمیت برندسازی حرفه ای و استراتژی را نمی توان نادیده گرفت.
شرکت ها به طور فزاینده ای نقش های اختصاصی برای استراتژیست های برندسازی ایجاد می کنند. این فرصت ها دارای حقوق بالا و رضایت زیاد در محل کار هستند. اگر شغلی را متصور هستید که بر طیفی از خلاقیت ها متکی باشد
هر کسی که می خواهد تجارت خود را به یک برند معتبر تبدیل کند، باید به دقت در مورد استراتژی برند خود فکر کند.
من به خصوص مجذوب فرصتهای کسبوکارهای کوچک برای استفاده از تفکر برند به منظور به دست آوردن برتری در رقابت خود هستم. در میان شرکتهای بزرگ، اهمیت نام تجاری – و استراتژی برند – در حال حاضر گسترده است. اما بسیاری از کسبوکارهای کوچک هنوز موفق نشدهاند، به این معنی که فرصت بزرگی برای بنیانگذاران و مدیران عامل هوشمند وجود دارد تا پیشروی کنند.
ما هم با کسبوکارهای مستقر و هم با استارتآپهای در مراحل اولیه کار کردهایم تا به آنها کمک کنیم تا استراتژیهایشان را توسعه دهند و روشن کنند.
توسعه یک استراتژی برند به عنوان یک استارت آپ در مراحل اولیه می تواند به شما کمک کند از بسیاری از اشتباهات جلوگیری کنید و در زمان و هزینه صرفه جویی کنید. توسعه یک استراتژی برند به عنوان یک شرکت مستقر می تواند به شما کمک کند تا تجارت خود را احیا کنید و از زاویه ای جدید به مسائل بپردازید.
حالا، من دوست دارم از شما بشنوم. آیا شرکت شما از قبل یک استراتژی برند دارد؟ چه مزایایی از این فرآیند به دست آوردید
یا شاید هنوز در حال تحقیق در مورد موضوع هستید و سعی می کنید بهترین راه را برای حرکت رو به جلو بیابید. آیا سوالی دارید که بتوانم به آنها پاسخ دهم؟ من ده ها کارگاه استراتژی برند را برای مشتریان برگزار کرده ام - اگر بتوانم دوست دارم کمک کنم.