ما قبلاً اصول استراتژی اقیانوس آبی را بررسی کرده ایم. اکنون، برای تحقق بخشیدن به آن، به 3 نمونه از شرکتهایی نگاه میکنیم که از چارچوب استراتژی اقیانوس آبی برای پیشبرد رشد و نوآوری استفاده کردهاند، از جمله Nintendo Wii، Yellow Tail و Cirque de Soleil. اولین نمونه از استراتژی اقیانوس آبی از غول بازی های رایانه ای، نینتندو، در قالب Nintendo Wii می آید. Nintendo Wii در سال 2006 راه اندازی شد و در قلب آن مفهوم نوآوری ارزش است. این یک اصل کلیدی استراتژی اقیانوس آبی است که هزینه کم و تمایز را به طور همزمان دنبال می کند.
برای کاهش هزینهها، نینتندو عملکرد دیسک سخت و DVD را که در اکثر کنسولهای بازی وجود داشت کنار گذاشت و کیفیت پردازش و گرافیک را کاهش داد. در همان زمان، نینتندو یک چوب کنترل حرکت بیسیم را معرفی کرد تا خود را نسبت به بازار پیشنهادی متمایز کند. این به شرکت اجازه داد تا طیف وسیعی از ویژگی ها و مزایای جدیدی را ارائه دهد که قبلاً در دنیای بازی دیده نشده بود، مانند توانایی استفاده از کنسول بازی برای تناسب اندام یا بازی در یک گروه اجتماعی بزرگتر.
با دنبال کردن نوآوری های ارزشی، نینتندو می تواند از رقابت با پلی استیشن و ایکس باکس در اقیانوس قرمز شلوغ و به شدت رقابتی فراتر رود. در عوض، توانست بازار جدیدی را به طور کامل باز کند. Nintendo Wii با ویژگیهای نوآورانه، جدید و قیمت مقرون به صرفهاش، بازار کاملاً جدید و گستردهای را به خود جلب کرد - اقیانوس آبی - که شامل افراد غیربازیکننده، افراد مسن و والدین با فرزندان خردسال است.
توسعه Yellow Tail، یک برند شراب جدید از Casella Wines، نمونه عالی دیگری از استراتژی اقیانوس آبی در عمل است. و این یک مطالعه موردی است که به وضوح نشان میدهد که استراتژی اقیانوس آبی میتواند به ارمغان بیاورد: در عرض سه سال پس از ورود به بازار، Yellow Tail به سریعترین برند شراب در حال رشد در تاریخ ایالات متحده تبدیل شد.
چگونه این برند به این سرعت به این سطح از موفقیت دست یافت؟ Yellow Tail تشخیص داد که بیشتر برندهای شراب در اقیانوس قرمزی کار می کنند که رقابت برای سهم بازار در آن شدید است. آنها متوجه شدند که با کاهش یا حذف عناصری که صنعت بر روی آنها رقابت می کند و متمایز کردن خود، می توانند اقیانوس آبی ایجاد کنند و به مجموعه جدیدی از مشتریان دست یابند.
Yellow Tail تمرکز سنتی بر تاکستان های معتبر و پیری را کنار گذاشت. و آنها اصطلاحات پیچیده ای را که معمولاً در بطری های شراب یافت می شود کنار گذاشتند که می تواند برای مشتریان بالقوه ترسناک باشد. در عوض Yellow Tail نوشیدنیای ایجاد کرد که به اندازهای شیرین بود که برای تودهها جذاب بود و بنابراین تقاضای مصرف کنندگان آبجو و الکل را به جای علاقهمندان به شراب جلب کرد. و آنها فقط با معرفی دو نوع خرید را آسان کردند: یکی قرمز و دیگری سفید. بقیه، همانطور که می گویند، تاریخ است.
این لیست بدون ذکر Cirque de Soleil کامل نمی شود، که مسلما یکی از معروف ترین نمونه های استراتژی اقیانوس آبی در عمل است. این شرکت که در اوایل دهه 1980 در کانادا شکل گرفت، از آن زمان تاکنون 155 میلیون نفر را در بیش از 300 شهر سرگرم کرده است. چگونه؟ Cirque du Soleil صنعت سیرک را با دنبال کردن هزینه کم و تمایز دوباره اختراع کرد.
کنار گذاشتن فعالیتهای حیوانات زنده به شرکت این امکان را داد که پایه هزینههای خود را کاهش دهد، در حالی که معرفی موسیقی زنده و یک خط داستانی با الهام از دنیای تئاتر، و تأکید بر مهارتهای فیزیکی انسان به سیرک دو سولیل کمک کرد تا عناصر جدیدی خلق کند که هرگز ساخته نشده بودند. قبلا در دنیای سیرک دیده شده بود.
نتیجه؟ Cirque du Soleil فضای بازار جدیدی ایجاد کرد. مخاطبان جدید آنها از بزرگسالان و مشتریان شرکتی (به جای مخاطبان سنتی خانواده ها) نیز مایل به پرداخت هزینه های بالاتر برای تماشای این منظره خارق العاده هستند.