در میان اشکال مختلف مدیریتی که ممکن است وجود داشته باشد، مدیریت استراتژیک را می یابیم. این به مدیریت محیط خارجی و داخلی یک کسب و کار کمک می کند و مزیت های رقابتی متنوعی را ایجاد می کند. این به ویژه نماد آزادی رهبر تجاری است که می تواند از این طریق روش های تحلیلی و تصمیم گیری شرکت را تجدید کند.
مدیریت مجموعه ای از تصمیمات را تشکیل می دهد که با هدف توانمندسازی مدیریت یک شرکت به منظور دستیابی به اهداف مختلفی که توانسته است برای خود تعیین کند. مدیریت استراتژیک از این نظر نوعی مدیریت است. این به طور خاص به تصمیمات استراتژیک مختلفی مربوط می شود که می تواند توسط مدیران با نگاهی به یک افق بلندمدت اتخاذ شود و قصد دارد کل شرکت مذکور را تحت تأثیر قرار دهد. هدف آن تعریف یک مسیر کلی اقدام برای سال (های) آینده و اصلاح ساختاری شرکت است.
این مدیریت مربوط به مدیریت شرکت است. در واقع، تنها مدیران مجاز به اتخاذ تصمیمات مربوط به مدیریت استراتژیک هستند. این تصمیمات پیامدهای بلندمدتی خواهد داشت و بنابراین عملکرد مدیریت مذکور را طی چندین سال تعیین می کند. همه اینها پیامدهای قابل توجهی برای کل تجارت دارد، نه فقط برای یک صنعت یا یک بخش. آنها اغلب برگشت ناپذیر هستند، بنابراین شما باید مراقب باشید.
این شکل از مدیریت استراتژیک بر اساس سه دستورالعمل سازماندهی شده است:
· بسیج: در واقع، این مکانیسم امکان بهینه سازی ادغام منابع مختلف انسانی، مالی و مادی را فراهم می کند.
· سرب: همچنین تعیین اهداف مختلف شرکت و انتخاب تکنیک هایی که امکان دستیابی به آنها را فراهم می کند را ممکن می سازد.
· چک: برای دستیابی به اهداف، باید آنها را بررسی کرد و در صورت لزوم اقدامات اصلاحی انجام داد.
در چنین مدیریتی عنصر بنیانگذار در شخص رهبر تیم یافت می شود. بنابراین، دومی باید سه ویژگی را نشان دهد:
بدون این کیفیت ضروری، تیم به طور کامل موثر نخواهد بود. در واقع، اگر اعضا اجازه دهند گروه خود را "حمل" کنند و سهم خود را به حداقل برسانند، مدیریت ضعیف می تواند منجر به هزینه های اضافی شود. بنابراین، رهبر تیم باید کیفیت خاصی را در بسیج خود حفظ کند تا هدف مورد نظر را بهینه کند. برای انجام این کار، او می تواند از پنج تکنیک مختلف استفاده کند:
استرس، نظارت دقیق و جهت بر اساس هدف اغلب مورد استفاده قرار می گیرد. از نفوذ شخصی استفاده کنید: این به افزایش تمایل کارمند به خدمت کمک می کند. برای انجام این کار، رهبر تیم بر کیفیت تجربه، تخصص و کاریزمای خود تکیه می کند. از شیوه هایی با هدف تقویت پویایی جمعی استفاده کنید: در اینجا ما در مورد انسجام انسانی، انگیزه فردی، بهداشت تیمی، مشارکت، مشارکت یا حتی تمرکز بر هدف مورد نظر صحبت می کنیم.
عملکرد به ویژه مبتنی بر اراده و سرسختی خود رئیس برای دستیابی به اهداف فوق است. این اجازه می دهد تا هر مقاومتی را بشکنید.
تأثیر زیادی بر کیفیت عملکرد تیم در محل دارد. وقتی در مورد تسلط صحبت می کنیم، هدف ما این است: هزینه ها، مهارت ها، روش ها یا حتی زمان.